مفهوم عدالت اجتماعی درقانون اساسی

(بایدها ونبایدهای قانونی)
عدالت ازدیربازبافطرت انسان هم آجین بوده، آن رابه عنوان یک ارزش وآرمان در رفتار فردی واجتماعی، می شناخته ومی پذیرفته اند.
به دلیل بنیادی، ارزشی وکاربردی بودن عدالت، جایگاه آن درسازوکارهای قانونی اصلی ترین دغدغه دراین راستا، شمرده می شود، که دراسلام به حیث زیربنا پس ازتوحید دربعد اجتماعی قرارداشته، باید روبنا های آن، درسازوکارهای اجتماعی ازجمله قانون گذاری وقانون ورزی، برآن زیربنا ها، استوار وبرقرارباشد. این همه اصالت ها وتأکید ها، ملهم ازآموزه های دینی است که بیش از 15 باراصطلاح �عدل وعدالت� به مفاهیم ومصادیق متعدد درقران کریم ذکرشده است.
درقانون اساسی افغانستان؛ عدالت اجتماعی درفصل حقوق و وجایب اتباع بسیارروشن ومناسب، تسجیل گردیده است. دراموراقتصادی ومالی مبتنی براقتصاد بازارآزاد، اصل مالکیت، آزادی مالکیت، تجارت، انتقال سرمایه، امورتولیدی وصنعتی و... تصریح گردیده است. [1]
درسیستم اقتصاد بازار ممکن است رفتاراستثمارگرانه توسط سرمایه داران صورت گیرد که دراین صورت مردم کم درآمد وبی سرمایه درمعرض آسیب های اقتصادی قرارمی گیرد ولی برای جلوگیری ازچنین رویکردی ظالمانه، قانون �ضدانحصار� می تواند آن را ازفراروی شهروندان بردارد.
دربخش خدمات، قانون اساسی دولت را مکلف نموده تا برای شهروندان خدمات لازم ومناسب عرضه دارد. مانند آموزش رایگان تا مقطع لیسانس، خدمات صحی رایگان، حمایت ازخانواده، توسعه فرصت ها، انکشاف متوازن درسطح ملی و... همه زیرمجموعه ای عدالت اجتماعی درقانون اساسی افغانستان می باشد.
عدالت؛ ازلحاظ مصادیق ومفاهیم کاربرد بسیارگسترده وارزنده درادبیات علوم اجتماعی، دارد که درونمایه های فکری وایدئولوژیکی تمام مکتب ها، فلسفه ها، وگروه های اجتماعی را می سازد.آنچه در حوزه ای �قانون� مطرح است وبه عنوان درونمایه اصلی قانون درطول سه مرحله ازقانون یابی گرفته تا قانون گذاری وسرانجام قانون ورزی درسه معنای ویژه، درقلمروعدالت اجتماعی مطرح می باشد
1– عدالت به معنای توازن وتعادل:
تعادل چیزی است که یک پدیده یا یک جامعه به دلیل متوازن بودنش درحیات جمعی بقا وثبات می یابد. دریک نظام متعادل، هرچیزوهرکس درجای خودش که ضرورت اقتضا کند، گماشته می شود، به تعبیر دیگر باید کاربه ا