روشن‌گران-18

معرفی الحاج معلم حسن علی فکوری

 

ابراز امتنان دارم از انجمن اجتماعی استادان و تحصیل‌کردگان مالستان که بنده را از جمله اشخاص تاثیرگذار در عرصه معارف مالستان به شمار آورده اند. تماشا و مرور گذشته­ها، روندی که طی شده است را به ما نشان می­دهد، و این بهانه­ای‌ست تا آنجا که حافظه‌ام یاری می‌کند را به یاد بیاورم. چه در مقطعی از عمرم که شاگردان پای صنف­های‌ درس نشسته اند و تق تق نوشتن و پاک کردن تباشیر بر روی تخته‌ی سیاه را شاهد اند، یا به رقص بی‌وقفه‌ی قلم بر روی کتابچه­های شان چشم دوخته اند، یا به حرف‌هایم با دل و جان گوش سپرده اند، یا به اصلاح کار هنری روی کتابچه­شان را با حوصله و دقت مشاهده نموده اند و بسیاری دیگر.

اما وقتی خوب فکر می‌کنم و می‌بینیم بیشتر احساس افتخار و غرور می­کنم که کار و تلاشِ را که در این عرصه بحیث یک معلم داشته­ام تاثیر زیادی در زندگی‌ شاگردان و در راه‌هایی که برای ادامه‌ی مسیر زندگی‌شان انتخاب کرده اند، گذاشته است، چون اگر چیزی را گفتم و درسی که دادم خودم هم به آن حتی بیش از باور قبلی، اعتماد عملی داشتم. تص

ادامه نوشته

روشن‌گران-10

معرفی معلم بختیاری رحیمی

معلم بختیاری فرزند حسین در سال ۱۳۲۹ هـ ش در قریه مزار_مکلی میرآدینه در یک خانواده متدین دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۴۰هـ ش شامل مکتب ابتدائیه میرآدینه گردید و در سال ۱۳۴۸ از متوسطه آن مکتب فارغ شد. معلم بختیاری به منظور ادامه تحصیلاتش در سال ۱۳۴۹ شامل دارالمعلمین هرات شد  و در سال ۱۳۵۱ هـ ش موفقانه آن دوره را به پایان رساند.

بعد از فراغت از دارالمعلمین در سال ۱۳۵۲ هـ ش به حیث معلم در مکتب متوسطه شینه‌ده مالستان تقرر حاصل کرد. بعد از شش سال خدمت به عنوان آموزگار در آن مکتب جهت اجرای ادامه وظایف به مکتب جلگه بهار ولسوالی ناهور تبدیل گردید. بعد از یک سال وظیفه مقدس معلمی از آنجا به لیسه عالی میرآدینه تبدیل گردید

ادامه نوشته

روشن‌گران-9

معرفی الحاج حسین علی شریفی

الحاج حسین علی شریفی فرزند محمد حسن مشهور به حاجی معلم در سال ۱۳۳۳ هـ ش در قریه مکلی میرآدینه مالستان در یک خانواده متدین چشم به جهان گشود. وی مکتب را در سال ۱۳۴۰ هـ ش در مکتب ابتدائیه میرآدینه آغاز نمود و در سال ۱۳۴۹ ه ش از صنف نهم به درجه اعلی فارغ گردید. حاجی معلم به منظور ادامه تحصیل با نمرات اعلی به دارالمعلمین پکتیا شامل گردید که در سال ۱۳۵۲ هـ ش به درجه سوم نمره عمومی و امتیاز شاملیت پوهنتون آزاد (شمولیت در پوهنتون به رشته دلخواه بدون امتحان کانکور) و بخاطر بالا بودن نمرات به سویه بکلوریا فارغ گردید.

الحاج حسین علی شریفی به خاطر ضعف اقتصادی از ادامه تحصیل منصرف گردید و درخواست معلمی را نمود که در سال ۱۳۵۳ هـ ش به حیث معلم در مکتب نسوان جاغوری مقرر گردید و بعداً به مکتب مکنک مالستان تبدیل گردید. وی از آنجا به مکتب سوکه مالستان به حیث سرمعلم تبدیل و وظیفه اجراء کرد.

حاجی معلم در زمان رژیم خلقی‌ها به جرم داشتن دیدگاه متفاوت از طرف ولسوال وقت به مکتب شینه ده مالستان و از آنجا به مکتب کمرک مالستان بعداً به مکتب راباط بطور جزایی تبدیل گردید. بعد چند از چند سال ایفای وظیفه در آنجا، نظر به درخواستش دوباره به مکتب شینه ده تبدیل گردید تا اینکه انقلاب مردمی شروع شد و مکاتب نیز تعطیل گ

ادامه نوشته

روشنگران_7

زندگی نامه محترم سر معلم محمد قیوم خان

 

محترم محمد قیوم خان فرزند مرحوم الحاج محمد جعفر خان به تاریخ ۸ سنبله سال ۱۳۳۱ هـ ش در قریه مکلی میرآدینه مالستان چشم به جهان گشوده. وی در سال ۱۳۳۹هـ ش شامل مکتب ابتدائیه میرآدینه شد و بعداً در سال ۱۳۴۵ هـ ش به منظور ادامۀ تحصیل عازم کابل گردید و درس‌هایش در مکتب متوسط ابن سینا ادامه داد. قیوم خان بعد از گذراندن موفقانه آن دوره در ۱۳۴۸ به صنف دهم شامل دارالمعلمین سید جمال الدین شد و سر انجام در سال ۱۳۵۰ هـ ش از صنف دوازدهم فارغ التحصیل گردید.

معلم قیوم خان نظر به تقاضای همان وقت در سال ۱۳۵۱ هـ ش به وظیفه مقدس معلمی در مکتب متوسط میرآدینه مالستان تقرر حاصل کرد و تا ۸ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش بحیث معلم ایفای وظیفه نمود. سال ۱۳۵۸ هـ ش توأم بود با شروع شدن جنگ‌های داخلی که منجر به فلج و بسته شدن مکاتب گردید. معلم محمد قیوم خان نیز چارۀ جز ترک وطن ندید و در سال ۱۳۶۰هـ ش عازم کشور ایران شد. وی مدت دو سال را در آنجا اقامت گزین بود. در سال ۱۳۶۸هـ ش مکتب میرآدینه زیر پوشش‌ موسسۀ همبستگ

ادامه نوشته

روشنگران_5

 معرفی محترم مدیر نبی خان، آمر اسبق معارف مالستان

مقدمه: این زندگی‌نامه مدیر محمد نبی خان، با نوشته و قلم ایشان به دسترس کمیته فرهنگی انجمن استادان و تحصیل‌کردگان مالستان قرار گرفته و آن را همانند زندگی‌نامه های دیگر روشنگران مالستان، بدون دخل و تصرف به دست نشر می‌سپارد.

به نام آن که جان را فکرت آموخت

چراغ دل به نور جان بر افروخت

این جانب محمد نبی فرزند مرحوم محمدعلی وکیل در یک خانواده روشن به دنیا آمده ام و تحصیلات ابتدایی‌ام را نزد ملای مکتب آغاز کردم و سپس در سال ۱۳۳۹ در مکتب ابتدائیه میرآدینه مالستان شامل و تا صنف ششم در آن جا دانش آموختم. پس از آن در مکتب متوسطه ابن سینای کابل تا صنف نهم به تحصیلم ادامه دادم و بعد از فراغت از صنف نهم، به دارالمعلمین اساسی پروان شامل و تا صنف دوازدهم دانش‌های مسلکی تربیه معلم را فرا گرفتم.

پس از فراغت، از طریق ریاست تربیه معلم وزارت معارف به حیث معلم به مدیریت معارف ولایت غزنی معرفی گردیدم. مدیریت معارف ولایت غزنی به اساس نیازمندی مکتب متوسطه میرآدینه مالس

ادامه نوشته

روشنگران_4

معرفی شادروان استاد عبدالحکیم خان  “طارق” (مالستانی)

نویسنده : فضل الله “حکیمی”

همان‌طوری که تاریخچه هرتبار و خانواده باید به دست خود آن‌ها به رشته‌ی تحریر آید تا معرف اصلی و حقیقی آن‌ها باشد، بنا بر این، برخود لازم دانستم که مختصر زندگی‌نامه‌ی پدرکلان مرحومم جناب استاد عبدالحکیم خان طارق را نوشته کنم تا مردم از چگونگی زندگانی آن استاد فرزانه که مانند یک ستاره‌ی پر نوری بود و ذهن و روان او از نور علم درخشان بود، معلومات حاصل نمایند.

(عبدالحکیم خان “طارق” مالستانی) فرزند شادروان قاری غلام نبی خان قوم خاشه از فرزندان میرادینه مسکونه دهن بوم گودال میرادینه بوده است. این استاد بزرگ در خانواده‌ی ثروتمند و دانش‌پرور در سال ۱۳۰۱هجری شمسی در شهر کابل چشم به جهان گشود که به اثر فشار دولت عصر، پدرش را به عنوان (کته خانه) «خانواده‌ی بزرک» به قید اسارت در شهر

ادامه نوشته

معرفی شادروان مدیر محمد اسحاق فیضی

مرحوم مدیر محمد اسحاق فیضی فرزند محمدعلی خان در سال ۱۳۳۲ ه ش در یک خانواده متدین و خدمت گذار مردم شریف ولسوالی مالستان چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۳۹ شامل مکتب ابتدائیه جدید التاسیس میرآدینه ولسوالی مالستان گردید و همزمان با دوره تحصیل که مکتب ابتدائیه میرآدینه به متوسطه ارتقا یافت، به درجه عالی، دوره متوسطه را به پایان رسانید که با کسب نمره عالی (نمره دوم) شامل دارالمعلمین عالی هرات گردید. در سال ۱۳۵۱ از دارالمعلمین متذکره فارغ و در سال ۱۳۵۲ به حیث معلم در مکتب متوسطه میرآدینه تقرر حاصل نمود و تا سال ۱۳۵۴ وظیفه مقدس معلمی را ادامه داده و سپس با لیاقت و شایستگی که داشت، از طرف مدیریت عمومی معارف ولایت غزنی به حیث سرمعلم مکتب متوسطه سبزک مقرر گردید. ایجاد و اعمار ساختمان مکتب سبزک یکی از کارهای زیربنایی بوده است که در زمان اداره و ایفای وظیفه وی در این مکتب انجام شده‌است.
در سال ۱۳۵۸ موصوف از پیشگامان آغازگر انقلاب علیه حکومت دست نشانده شوروی بود که بعد از سقوط حکومت در ولسوالی مالستان مکاتب از فعالیت بازماند و نامبرده مصروف فعالیت های جهادی گردید.
بالاخره در سال ۱۳۶۵ با جمعی از استادان منطقه تحت رهبری برادر کلان اش مدیر محمد نبی خان لیسه عالی میرادینه را دوباره فعال و مدیریت لیسه عالی میرآدینه را تا سال ۱۳۹۴ به عهده داشت.

ادامه نوشته

مختصرزندگی نامه مرحوم الحاج نادرشاه خان رحیم یار

الحاج نادرشاه‌خان رحیمیار فرزند الحاج علی‌جان‌خان فرزند محمدشفیع‌خان مالستانی، در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در یک خانواده‌ی متدین، متنفذ و نامدار در قریه‌ی قوشنگ میرآدینه‌.ولسوالی مالستان ولایت غزنی چشم به جهان گشودودرمکتب خانه رایج عصرشدانش اندوزی نمود.

مرحوم حاجی نادرشاه‌خان از آوان جوانی با همت و درایتی که داشت، به رهبری اجتماعی پرداخت و به عنوان قریه‌دار، رابط بین مردم و حکومت وقت بود. وی از خواسته‌ها و حقوق مدنی مردم قاطعانه و مردانه دفاع نموده و در مقابل سردمداران مستبد حکومتی زمانش سر خم نکرده و با جدیت تمام، از منافع مردم دیارش حراست نمود.

آن بزرگ‌مرد در سخاوت، شجاعت، مروت و صداقت، الگوی تمام‌عیار بود. وی در مهمان‌نوازی و مردم‌‌داری، که از پدر بزرگوارش به ارث برده بود، زبانزد خاص و عام بود.

او مرد عیّار و نستوه بود و در برابر هرگونه سختی و فشار، سر حرفش مردانه می‌ایستاد. در فرهنگش واژه‌ی شکست و ناامیدی وجود نداشت. با خدایش ارتباط عاشقانه داشت و نماز و تلاوتش هرگز فراموش نمی‌شد. مردم فرودست و فرادست از دید او تفاوتی نداشت، از رابطه‌ی اجتماعی بی‌نظیری برخوردار بود، با بزرگان با آزرم، با جوانان رفیقانه و با کودکان با محبت و پدرانه برخورد می‌نمود. وی محبوب تمام دل‌ها بود.

اومردانه زیست ویک عمربه مردمش خدمت نمودوسرانجام ساعت ۶:۳۰صبح روزسه شنبه تاریخ ۱۳۹۹.۷.۲۲به عمر۸۵سالگی پدرودحیات گفت وبه جاوودانگی شتافت روحش شادویادش جاودان باد!

از صفحه دین محمد فرهنگ

 

پپام امتنانیه بزرگان و فرهنگیان میرآدینه

پپام امتنانیه بزرگان و فرهنگیان میرآدینه

بزرگان و فرهنگیان میرآدینه طی ارسال پیامی به صفحه میرآدینه از محترم انجنیر یحی یوسفی بابت حمایت مالی شان در امر بازسازی مقبره میرآدینه ابراز سپاس‌گذاری و تشکر نموده است. این بزرگان و فرهنگیان یادآور شده اند که طرح بازسازی مقبره میرآدینه سال‌ها قبل مطرح بحث بود؛ اما به نسبت نبود منابع موثق بیوگرافی و پشت نامه آن مرحوم، بازسازی مقبره به تعویق افتاد. در این زمینه مرحوم استاد حسین شریفی با تلاش فراوان از منابع معتبر توانست سنگ یادبود مقبره را تهیه کند و اما اجل برایش مهلت نداد و قبل از نصب آن بالای مقبره دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و یادش را گرامی می‌داریم. از جانب دیگر، از عموم دوستان و عزیزانیکه وقت گذاشتند و در بازسازی آن سهم گرفتند نی

ادامه نوشته

شناخت واره ای مرحوم استاد حسین شریفی(به قلم خودش)

تذکر؛ استاد حسین شریفی زمستان پارسال به کابل آمده بود. فرصت کوتاهی که پیش آمد همرایش صحبت های مفصلی داشتم. آدم خوش برخورد، شاعر، داستان نویس و طنز گوی ماهر بود. وجودش سرشار از علم و دانش بود. معلوماتش به حدی که تصور میکردی دکترایش را در عرصه ادبیات و حقوق  گرفته است. او آمده بود تا کتابش را تحت عنوان ( توضیح عدالت در حقوق اساسی و تقنین) به چاپ برساند. استاد شریفی رشته حقوق را خوانده بود و زحمات پیگیر و تلاشهاش بی وقفه اش درج آن کتابش بود.

او استاد نمونه در دانش، اخلاق و رفتار بود. تغییر کلی نحوه تدریس ادبیات و اجتماعیات در لیسه عالی نسوان و ذکور میرآدینه بوجود آورده بود. شاگردانش مجذوب رفتار و عملکرد سازنده اش بود. اما خیلی زود از این دنیا رخت سفر بست و برای همیش خانواده، معارف مالستان و بخصوص لیسه عالی میرآدینه را داغدار کرد.

این شناخت واره را مرحوم استاد حسین شریفی، زمانیکه در کابل آمده بود برایم داد تا در گاهنامه روشنگر به چاپ برسانم؛ اما فرصت آن میسر نشد. روحش شاد و یادش جاویدان باد!

حیات الله مهریار

به نام اوی یگانه کهِ؛ نیست ها را هست می سازد وهست ها را نیست!

شکرخدا بود که پس ازسال 1343 یا دهه ای دموکراسی ظاهرخانی، دقیقا سه سال بعد تر از آن؛ در قریه کوچکی (غرسنگ – قول آدم) واقع در«میرآدینه – مالستان » پدر و مادرم – که روح شان شاد باد – به توافق هم و شاید با دل خوشی زیاد، من را به دنیا آوردند.

از کودکی ام چیزی نمی دانم. فقط به یاد دارم که از بخت و اقبال زمانه، رخت "بشور و بپوش" جای گزین "شلتمبو" شده بود و پاد شخل و مشنگ، نان گندم را مسخره می کرد. اما مردم خوش حال بودند یا عادت داده شده بودند که خوش حال باشند؛ چون در کنار خدا (ج) خداوندانی دیگر به نام امیرالله یا ظل الله یا سلطان الله بر مردم خوشی و دیقی می آموخت یا حد اقل می قبولاند. هر از گاهی اولدارها از مرکز ولسوالی قدوم با میمنت شان را به قریه ما می آوردند حال و احوال جان جوری مردم را می گرفتند و چیزهایی را می بردند.

در آن زمان مردم بسیار اولاد دوست بود و ازمحبت و شفقت زیاد نمی خواستند لحظه ای اولادها از پیش چشم شان دور شوند تا خدای نخواسته در بین راه مکتب، دد ودیوی سر و کمرشان را نشکند، اما این  دلسوزی ها برای من ناتوان آمد. گرچند تقلید کار خود را می کرد و محبت ورزی ها به شمایل دیگر لنگک می زد، ولی تقدیر را چه کسی می بیند؟ شاید هیچ کس!

این تقدیر گریبان من را گرفت و درصنف اول مکتب رهیدم و مست و طفلانه خندیدم، ولی از خندیدن یا گریستن والدینم

ادامه نوشته

گزیده از زندگی و کارنامه محمد جمعه خان مفتی – مالستانی

گزیده از زندگی و کارنامه محمد جمعه خان مفتی – مالستانی

استاد محمد موسی "اخلاقی"
محمد جمعه خان فرزند مرحوم فیض محمد ساکن قول آدم میرآدینه– مالستان، در خانواده دیندار، وطن دوست و مردم پرور در بحرانی ترین زمان که استبداد و خانه‌جنگی های ویرانگر سلسله محمد زایی ها، در سال 1242 هجری شمسی چشم به جهان گشود. محمد جمعه خان در آوان زندگی با مشکلات عدیده‌ی مبارزه نمود و در شرایط که مردم مالستان در اثر بی عدالتی های سلاطین زمان که سایه های شوم خود را برهمه جاه و بالای هرکس افگنده بود، فقر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیداد میکرد، با آن وضعیت ناهنجار فرهنگی "محمد جمعه خان" نظر به استعدادی و ذکاوت بالا که داشت اندک سواد خواندن و نوشتن را از ملاهای قریه فرا گرفت. محمد جمعه خان مفتی در کنار فعالیت های شخصی خود دغدغه و تلاش همیشگی‌اش، به مردم دوستی و مدیریت امور اجتماعی معطوف و متمرکز بود. وی با اخلاق نیک و مردم پسند که داشت به عنوان یکی از چهره های برجسته و خدمتگذار مردم مالستان شناخته شد. او در طول حیات مشقت‌بار خویش در راستای خیر و صلاح جامعه کوشید و تا آخرین لحظه های زندگی دمی نیاسود و همیشه با مردم درکنار مردم مالستان بود. در این گفتار کارکردهای موثر ایشان را به عنوان نمونه در دوبخش از نظر میگذرانیم: الف) کارنامه سیاسی- اجتماعی: باقدرت یابی عبدالرحمن خان در سال (1259هـ.ش) و تحکیم پایه های دیکتاتوری و فاشیستی که با سر نیزه و خشونت در افغانستان عملی میگردید؛ لشکرکشی های او برای سرکوب و کوچاندن مردم هزاره از سرزمین اجدادی شان، غصب ملکیت ها با کشتارها و تجاوز ها و... صورت میگرفت. مناطق مختلف هزاره نشین چه آنا
ادامه نوشته

ثارنوال محمد نعیم نبی زاده آسمانی شد

خبر نا باور کردنی در فضای مجازی پخش و نشر شد که حکایت از شهادت جوان برومند سر زمین میرآدینه مالستان بود، خبری که هرگز تصور آن در ذهن آدم نمیگنجید و اما آنچه در این سرزمین می گذرد خالی از پذیرش نبود. سر زمین که گاه و بیگاه اش با خبر های غم انگیز از دست دادن جوانان شان است و هر از گاهی دهشت افگنان گلیم غم را پهن میکنند و خانواده را سوگوار می سازد. اری این واقعیت خبر هم داشت، شهید نبی زاده با آن چهره خندانش و صحبت های دل انگیز و مهربانش دیگر نوازش گر گوشهای ما نیست او رفت و آسمانی شد. شهید نبی زاده آگاهانه راهش را انتخاب کرد و او میتوانست مثل دیگران غم خود را

 

ادامه نوشته

گفـــتگو با استاد جــــوهــــــرشاه اخــــلاقی

معلم باید مثل شمع بسوزد تا جامعه را بسازد

اشاره: استاد جوهرشاه اخلاقی از محدود استادانی است که مسلک مقدس معلمی را به نحو احسن آن انجام میدهد. او مبتکر برنامه های فرهنگی، ورزشی و دینی در معارف مالستان و خصوصا لیسه عالی میرآدینه می باشد که با برگزاری برنامه های متنوع شوق، علاقه و انگیزه مکتب رفتن را به دل شاگردان زنده می سازد. با توجه به مشکلات عدیده جامعه ای ما و نبود فرهنگ برگزاری برنامه های فوق، موجودیت استادانی مثل جوهرشاه اخلاق در مکاتب سرمایه بزرگ شمرده میشود. از اینرو مصاحبه ای را با استاد جوهرشاه اخلاقی (استاد در لیسه عالی میرآدینه) انجام داده ایم که در ذیل می خوانید:

 

ادامه نوشته

شیر محمد طغیان عضو تیم ملی موی تای

شیر محمد طغیان در 10 جوزای 1372 در میرآدینه  مالستان ولایت غزنی دیده به جهان گشود. وی همانند دیگر بچه های قریه خواندن و نوشتن را از مسجد آغاز کرد و تا اینکه در سن هفت سالگی شامل لیسه عالی میرآدینه گردید و تا صنف 7 را در آنجا ادامه داد. طغیان برای کسب علم و مهارت های روز روانه کابل شد و در لیسه معرفت شامل و از صنف 12  آن فارغ شد. طغیان در سال 1391 امتحان کنکور را موفقانه سپری کرد و به رشته ای دلخواه اش در بخش انجنیری برق دانشگاه پولیتخنیک کامیاب گردید و فعلا نیز در آنجا محصل میباشد.

ادامه نوشته

شهید جمعه خان نظری

تا خون نداد قومی هرگز نگشت آزاد     

ما راست نیز سهمی زین افتخار آخر

(شهید علامه بلخی)

 

تهیه کننده: عوضعلی رحیمی (افضلی)

مقدمه

قدرت‌های متجاوز همواره در جهت دستیابی به منابع و سرمایه‌های زیر زمینی کشور افغانستان کوشیده اند تا این سرزمین را به اشغال در آورده و از منافع و منابع آن در جهت امیال و مقاصد شوم شان بهره‌برند و دارایی‌ها و ثروت‌های پنهان ملت رنجدیده ما را چپاول و غارت نمایند. چنان‌چه در تاریخ شاهد دو بار تجاوز ددمنشانه‌ی استعمار پیر (انگلیس) به میهن خود می‌باشیم که هر بار با ایستادگی و مقاومت‌های دلیرانه و شجاعانه‌ی مجاهدان و فرزندان این مرز و بوم مواجه گشته و مفتضحانه از کشور بیرون رانده شده اند.

پس از شکست‌های مکرر انگلیس، باز هم مردم افغانستان به آرامش دست پیدا نکردند و این بار در تاریخ ششم جدی 1358 کشور ما مورد تجاوز شوروی سابق قرار گرفت، این بار نیز مردم مسلمان و وطن دوست افغانستان در تمام نقاط کشور بپا خواستند و مخالفت‌های شان را با این اشغال وحشیانه و دولت دست نشانده آن آشکارا اعلام کردند.

ادامه نوشته

زندگینامه استاد گل محمد آژیر

  گل محمد آژیر فرزند بوستان بتاریخ 15 عقرب سال 1338 هـ ش درقریه گودال میرآدینه ولسوالی مالستان دریک فامیل متوسط دیده به جهان گشود. وی درسن 5 سالگی آموزش قرآنکریم را درنزد ملای قریه آغازنمود ودرسال 1345 هـ ش شامل مکتب متوسطه مالستان گردید. درسال 1353 هـ ش ازصنف نهم مکتب متوسطه مالستان فارغ ومطابق به برنامه های حکومت وقت درسال 1354 هـ ش درصنف دهم لیسه زراعت بغلان شامل گردید. گل محمد آژیر دوره لیسه را با درجه اول نمره موفقانه سپری کرد و در بهارسال 1357 هـ ش شامل فاکولته زراعت پوهنتون کابل شد. وی در سمستر اول با داشتن نمرات عالی به یک بورس تحصیلی در کشور جمهوری تاجکستان معرفی گردید. در اواخر تابستان سال 1357 هـ ش شامل پوهنتون زراعت تاجکستان شد و دوره لیسانس وماستری را درهمان پوهنتون
ادامه نوشته

زندگی نامه پوهاند منور شاه مالستانی

محترم منورشاه"مالستانی" ولد محمد رفیق در سال  1338 در قریه میانکل آبدانه از توابع میرآدینه ولسوالی مالستان ولايت غزنی دیده به جهان گشوده و تعلیمات ابتدایی خویش از مسجد آغاز نموده است. وی در سال 1345 شامل مکتب متوسطه ولسوالی مالستان گردید و در سال 1354 از دوره متوسطه فارغ گردید. چون در آن هنگام مکتب لیسه در ولسوالی مالستان وجود نداشت؛ در سال 1355 در لیسه سلطان مودود جاغوری که فعلاً به نام لیسه عبدالغفور سلطانی مسمی است شامل گردید و تعلیمات دوره‏ ثانوی خویش را در لیسه متذکره موفقانه و با درجه عالی (اول نمره) به پایان رسانید و در سال 1357 به سویه بکلوریا از دوره ثانوی لیسه متذکره فارغ گردید.

     بعد از فراغت از صنف دوازدهم در نتیجه امتحان کانکور سال 1357 نسبت دریافت نمرات عالی از طریق کمیته کانکور وزارت تحصیلات عالی مستحق بورس تحصیلی به کشور اوکراین شناخته شد و در سال 1358 به پوهنتون دولتی شهر کیف جمهوری اوکراین شامل و در سال 1364 از رشته تاریخ و علوم اجتماعی به درجه ماستر فارغ گردید. پس از دریافت سند فراغت دوباره به کشور باز گشته و از سنبله سال 1364 - 1365 به صفت استاد در دیپارتمنت علوم اجتماعی انیستیتوت پیداگوژی کابل شامل گردید و بعد از یک سال خدمت به مکلفیت عسکری رفت و با ختم دوره‏ی مکلفیت عسکری در سال1367 دوباره به وظیفه قبلی روی آورد و بحیث استاد در دیپارتمنت تاریخ پوهنحئی روشان انیستیتوت پیداگوژی ایفای وظیفه نمود.

     در سال1382 که انیستیتوت پیداگوژی کابل به پوهنتون تعلیم و تربیه‏ی کابل ارتقا نمود؛ نامبرده آمریت دیپارتمنت تاریخ پ

زندگی نامه ارباب محمد جعفرخان

حاجی محمد جعفرخان فرزند محمد در سال 1279هـ ش درقریه مکلی میرآدینه مالستان در یک خانواده متوسط دیده به جهان گشود. وی در طول عمر گرانبهایش به حیث مو سفید قوم و خدمت گار جامعه بوده و به اندازه کافی از نعمت علم نیز برخوردار بود. وی همواره تلاش میکرد تا جنجالهای منطقوی و فرا منطقوی را بصورت عادلانه قضاوت نماید. در ذیل به چند نکته ای که وی نقش بارز داشته است اشاره می نماییم:

1- در قدم اول تلاشهای خستگی نا پذیری را متحمل شد تا اینکه در سالهای 1331-1332 هـ ش مکتب دولتی را در میرآدینه مالستان تاسیس نماید. ولی متاسفانه به اثر جهل و نادانی های که در جامعه حاکم بود نه تنها مورد استقبال قرار نگرفت بلکه باعث تخریب آن شد. مردم در آن زمان بدین باور بودند که مکتب اسکولی یا دولتی باعث گمراهی فر

ادامه نوشته

زنده گی نامه لیاقت علی

لیاقت علی فرزند محمد جعفر خان در سال 1335 هـس ش در یک خانواده متدین در قریه مکلی میرآدینه مالستان چشم به جهان گشود. وی برای فراگیری علم ودانش راهی مکتب خانه مسجد شد و بعد در سال 1342 هـ ش شامل مکتب میرآدینه مالستان گردید و بعد از فراغت از صنف دوازدهم رهسپار کابل شد و در سال 1335 هـ ش شامل دانشگاه کابل در رشته هنر های زیبا تحصیلات اش را ادامه داد. بعد از آنکه در سال 1359 هـ ش از دانشکده مذکور فارغ گردید در یکی از دفاتر دولتی کار رسمی را آغاز نمود. وضعیت نابسامان آن روز باعث شد که وی در زادگاه خویش برگردد و در صفوف مجاهدین پیوست و به جهاد شروع کرد. وی مدت ها در مقابل رژیم کمونستی از وطن خویش دفاع نمود. از اینکه وضعیت اقتصادی مناسب نداشت در سال 1365 هـ ش راهی پاکستان گردید و در دفتر خارجی (RCDC) در منطقه آبدره رود جمرود شهر پیشاور ایفای وظیفه می نمود. وی در یکی از شب های زمستان سال 1368 هـ ش توسط افراد حزب اسلامی گلبدین حکمتیار با پنج

ادامه نوشته

زندگی نامه مرحوم استاد طارق مالستانی

زندگی نامه مرحوم استاد طارق مالستانی

استاد طارق مالستانی

بنام هستی آفرین کون و مکان

همانطوریکه تاریخچه هرتبار و خانواده باید بدست خود آنها به رشته تحریر درآید تا معرف اصلی و حقیقی آنها باشد. بناءً برخود لازم دانستم که مختصر زندگینامه پدرکلان مرحومم جناب استادعبدالحکیم خان طارق را نوشته کنم، تا اینکه مردم از چگونگی زندگانی آن استاد فرزانه که مانند یک ستارهء پر نوری بود که ذهن و روان او از نور علم و دانش درخشان بود معلومات حاصل نمایند. بنابر مقدرات الهی آن ستارهء درخشان از درخشش باز ماند؛ پس بر ما است که یاد و خاطرهء آنرا بر صفحه فراموشی نسپرده و یادش را زنده نگهداریم. باید در تذکر زنده گینامه و معرفی او بپردازیم که شخصیت والایش نهفته نمانده و چگونگی شخصیتش مشخص گردد که اسم، ولد، محل تولد، محل تحصیل و طرز زنده گی او چگونه بوده است. تولد و تحصیلات (استاد عبدالحکیم خان "طارق" مالستانی) فرزند (مرحوم قاری غلام نبی خان) قوم خاشه میرآدینه مسکونه دهن بوم قوشنک بوده است. این استاد بزرگ در خانوادهء ثروتمند در سال 1301هجری شمسی در شهر کابل چشم به جهان گشود که به اثر فشار دولت وقت پدرش را به عنوان (کته خانه) "خانواده کلان" به قید و اسارت به شهر کابل برده بود. بعد از مدت مدیدی که پدر بزرگوارش توانست خود را از زندان دولت روز نجات بخشد، خانواده خود را به شهر کابل انتقال داد و بعد از مدتی زوجه اش ( مادر استاد طارق) وفات نمود. پدرش زن دیگری گرفت که از زن دومی دو پسر به نامهای عزیزخان و شریف خان به دنیا آمدند. درآن وقت که مادر استاد وفات یافت وی شش ساله بود؛ وی روخوانی قرآنکریم و سواد ابتدایی خواندن و نوشتن را از پدر محترمش قاری غلام نبی خان آموخت، استاد به سن هفت سالگی به مکتب

 

 

 

 

ادامه نوشته

آیت الله سرور فلسفی

  ولسوالی مالستان اشخاص و افراد برجسته علمی و فرهنگی را در خود پرورش داده است که هر کدام آنها در عرصه های مختلف جایگاه والای خود را در میان اقشار جامعه دارند. از میان این شخصیت های بزرگ از عالیم خردمند آیت الله سرور فلسفی میتوان نام برد که نام ایشان در میان عالمان این خطه ای بزرگ آشنا و قابل تعظیم است. ایشان در عرصه های علمی و فرهنگی نام شناخته شده ای بوده است. ولی با تاسف باید یاد آور شوم که این شخصیت های ما برای نسل نوین بیگانه و از آثار گرانبهای آن بی بهره اند. ما سعی بر آنیم که بتوانیم حد اقل کاری را در راستای معرفی این شخصیت ها برای نسل نوین خویش و حفظ آثار آن ها انجام بدهیم. بدین اساس روح الهام با محترم استاد اسدی که در مکتب متوسطه گودال ایفای وظیفه می نماید به اثر نبود وقت کافی بصورت مختصر از آیت الله سرور فلسفی جویای احوال شده است. ایشان خاطرات عجیبی آیت الله را یادداشت کرده است. امیدوارم بتوانیم در آینده نزدیک آن خاطرات که هرکدام آن درسی برای مردم میباشد و معرفی آثار آنرا نایل بیایم. آیت الله سرور فلسفی در سال 10/1/1298 هجری شمسی در منطقه گودال میرآدینه در یک خانواده متوسط چشم به جهان گشود. بعد از اینکه راهی مکتب گردید وی از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار بوده است. وی از علاقه وافر که به درس و علوم داشت به زود ترین وقت در میان همه زبانزد گردید. تحصیلات خود را در داخل و خارج به پیش برد. علمیت وی به جای رسید که خود صاحب فتوا بود. در همان زمان شاگردان زیادی را تربیت کرد که از آن میان میتوان از شیخ مراد علی، شیخ حسن، اخلاصی و شیخ محمد علی نامبرد. وی در جریان تدریس خود کتاب های زیاد را خلق کرد که حدود 160 جلد آن به زبان عربی میباشد که فعلا در مدرسه بلوغو مالستان و حدود چهل جلد کتاب  آن به نوشته فارسی است که بعضی از آنها نزد استاد اخلاصی سوکه و حاجی محمدعلی قرغنه موجود است. وی در زمان خود در میان عالمان زبانزد همه بوده است و با سوالهای گوناگونی رو برو میشد و جواب های قانع کننده ای را ارایه میکرده است. تا اینکه در سال 7/6/1357 هجری شمسی دارفانی را وداع گفت.

الحاج نوروز "زاهد" به رحمت حق پیوست

با کمال تاسف و تاثر اطلاع حاصل نمودیم که یکی از ریش سفیدان میرآدینه الحاج نوروز "زاهد" چند روز قبل داعی اجل را لبیک گفته است. بیشک رفتن ایشان به ابدیت برای مردم میرآدینه و خانواده ایشان ضایعه بزرگ بوده و ضایعه جبران ناپذیر میباشد.
همکاران صفحه ای میرآدینه خود را درین غم سترگ شریک دانسته و به  فامیل محترم شان  وسایر وابستگان شان تسلیت و تعزیت عرض میدارد، الله متعال مرحوم را جنت فردوس نصیب فرموده و به بازماندگانش اجر جزیل و صبر جمیل عطا فرماید.

معلم بختیاری

معلم بخیاری میرآدینه شخصیت های بزرگی را در دامن خود پرورده است که متاسفانه هر کدام بدون نام نشان از این دنیا رخت سفر بسته اند و کسی هم به یاد ندارد. امروز به خود می بالم که این انگیزه را خداوند برایم عنایت فرموده که تک تک شخصیت های که در عرصه های گوناگون فعالیت های بارز داشته اند از طریق دنیای مجازی ارتباطات با سایر دوستداران شریک سازم. جای شکی نیست اگر بازهم به خاموشی بنشینیم و پویایی که بتوان برای منطقه مان ثمر بخش واقع شود از دست بدهیم، به نظر بنده بزرگترین جفای را در حق خود و مردم خود انجام داده ایم، باور دارم که نسل بعد از ما به هیچ وجه ما را نخواهد بخشید. با توجه به این مسئله همیاری و همکاری دوستان را در زنده نگهداشتن نام و نشان شخصیت علمی، فرهنگی و اجتماعی خود خواهانم. در اینجا به شخصیت که عمرش را در تعلم و تربیه اولاد میرآدینه وسایر جاها صرف نموده است آشنا میشویم، که ایشان چنین معرفی می نماید: بختیاری فرزند حسین علی در سال1329 هجری شمسی در یک خانواده مسلمان و متدین در قریه مزار مکلی، میرآدینه ولسوالی مالستان چشم به جهان گشود. بعد از سپری نمودن دوره طفولیت در آغوش گرم خانواده در سال 1340 هجری شمسی شامل مکتب گردید. وی تا صنف نهم موفقانه تحصیلات خویش را ادامه داد و در سال 1349 جهت فراگیری علوم رهسپار دارالمعلمین هرات گردید. در سال 1352بعد از فراغت به صفت معلم در مکتب ابتدائیه شینه ده مقرر و مدت شش سال در آن مکتب ایفای وظیفه نمود. در سال 1357 به مکتب متوسطه جلگه بهار ولسوالی ناهور تبدیل و مقرر گردید. بعد از سپری نمودن یکسال بالاخره بحیث معلم در سال 1358 در مکتب لیسه میرآدینه ولسوالی مالستان تبدیل گردید و در همان سال قیام مردمی علیه حکومت آغاز و دروازه های مکاتب مسدود گردید. مدت چندین سال مشغول دهقانی و کشاورزی بود. از اینکه احساس مسئولیت در قبال سرنوشت ده ها جوان تعلیم نیافته داشت توانست به کمک و همکاری یک عده معلمین که ایشان نیز چنین مسئولیت را به خود احساس میکردند مکتب را افتتاح و شاگردان و اطفال مردم که تشنه علم بودند جمع آوری و در دکان های مخروبه بازار کهنه میرآدینه که بدون فرش، کلکین، دروازه بودند شروع به تدریس نمودند. در حالیکه کدام مزد و یا حق الزحمه ای از هیچ نهادی برای شان پرداخته نمیشد. بعد از سپری کردن چند سال از طرف موسسه همتا کمک صورت گرفت و در سال 1372 که از طریق دولت احیای مجدد صورت گرفت معلمین زیادی جذب گردید که از آن زمان تا کنون بحیث معاون تدریسی در لیسه عالی میرآدینه ایفای وظیفه می نماید که از اثر سعی و تلاش اداره مکتب و معلمین دلسوز اکنون شاهد راه یافتن صدها شاگرد و محصل در دانشگاه های کشور مشغول تحصیل و یا فارغ گردیده اند که در دوایر دولتی و بعضی موسسات مشغول ایفای وظیفه می باشند.

کربلایی ملیک بخشو

ملیک بخشو

محمد بخش مشهور به ملیک بخشو، فرزند غلام حسن در سال 1322 در قریه مزار مکلی چشم دیده به جهان گشود. وی از همان آوان کودکی و نوجوانی شوخ طبع و با غیرت در میان هم سن و سالانش جایگاهش را تثبیت کرد. ملیک بخشو همانند سایر کودکان برای آموزش قرآن به مکتب خانه مسجد رفت و (ای جی گی) قرآن را آموخت و روان خوانی آنرا نیز چند صباحی در نزد ملای مکتب و پدرش فرا گرفت. وی در سن جوانی همانند سایر جوانان، به کمو بازی دل بست. ملیک بخشو از اینکه شوخ طبع بود همراه با عوض از بزرگان قریه اش برای آوردن کمان ارچه عازم دایه (اجرستان) گردید. وی مدت یک ماه را در آنجا به مهمانی سپری کرد. چنانکه خودش به یاد می‌آورد، در مهمانی های که از طرف خان‌های دایه مهمان می‌شدند با غزل خوانی هایش مجلس را گرم می‌کرد. بعد از آنکه به خانه برگشت دیگر مکتب را گذاشت به سر جایش و به کمان زنی پرداخت. وی در دوران جوانی بحیث کلان قریه و قوم اش در میان مردم عرض اندام کرد. در تمام مسایل قومی و منطقه ای وی شرکت می‌کرد. در دوران جهاد نیز دوشادوش شهید بوستان علی مجاهد در سنگرهای نبرد علیه شوروی‌ها اشتراک داشت و بعد از شهادت بوستان علی مجاهد از بازی‌های سیاسی و جبهه گیری‌های منطقوی دست کشید و به کار های روزمره زندگی اش پرداخت.

ملیک بخشو یکی از شخصیت‌های بانفوذ قومی و مرد راسخ و متدین است که به دعاوی مردم اش با صداقت و ایمانداری رسیدگی می‌کند. ملیک را از اینرو به وی خطاب می‌کنند که در مهمان نوازی و مردم داری اش جایگاه خاص در میان مردم میرآدینه و مالستان دارد.

 

 

داکتر علی مدد رضایی

 

داکترعلی مدد فرزند محمد محسن در سال 1337 ه ش در قریه مزار مکلی- میرآدینه ولسوالی مالستان ولایت غزنی دیده به جهان گشود. وی بعد از شمولیت در مکتب، صنف اول الی صنف نهم را در لیسه عالی میرآدینه که در آن زمان متوسطه بود به پایان رسانید. بعد از آن همراه با فامیل در شهر کابل مسکن گزین شد و دوره لیسه را از صنف دهم الی دوازده هم در لیسه عالی محمود طرزی ولایت کابل به اتمام رسانید. بعداً از طریق سپری نمودن امتحان کانکور وارد دانشگاه طب وقایوی رشته فارمسی شد و به تحصیل اش دامه داد.  بعد از فارغ شدن از آن دانشکده خدمت مکلفیت عسکری را در وزارت امور داخله، حوزه پنجم امنیتی پولیس کابل اجرای وظیفه نمود. بعد از ترخیص از آنجا در ریاست طب معالجوی وزارت صحت عامه مقرر شد و با سپری نمودن سه سال کار و تجربه از طریق ریاست صحت عامه ولایت کابل در شفاخانه ده بستر ولسوالی بکوالی تبدیل و مدت هشت سال را در آنجا ایفای وظیفه نمود. بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب الله یک سال در شفاخانه علی آباد و یک سال دیگر در شفاخانه سلیب سرخ غرب کابل خدمت نمود. بعداً در اثر شدت جنگ های داخلی به زادگاهش عزیمت نمود و ازطریق کمیته سویدن بحیث معاون کلینیک میرآدینه ولسوالی مالستان مقرر گردید که اولین شخص مسلکی طبی بود که بعد از اخذ تجربیات مسلکی در کنار هموطن و زادگاه خویش خدمات خستگی ناپذیر را انجام داد. وی شب و روز در خدمت مردم بود و یک تحول عظیمی را در طبابت سنتی مالستان بوجود آورد. وی شب و روز، گرما و سرما، سوار و یا پیاده را نمی شناخت و همواره تلاش میکرد تا به اسرع وقت به تداوی مریضان برسد که درطول کار خویش یک کلینیک را از طریق کمیته سویدن بطور پخته اعمار و به دسترس مردم شرافتمند خویش قرار داد. از وجود داکتر علی مدد نه تنها مردم مالستان بلکه ولسوالی همجوار آن مثل ارزگان خاص و دایه نیز بهره می برد. قبل از آمدن داکتر علی مدد به میرآدینه مردم به همان شکل سنتی خویش مریضان راتداوی میکردند و داکتران دیگری که وجود داشت به مشکلات مردم توجه نداشتند و حتا برای رفتن به خانه ای کسی نیاز بود تا موتر را فراهم میکرد و پول هنگفت را نیز نثار داکتر صاحبان میکردند. به مجرد ورود داکتر علی مدد این مرز شکست و مردم بدون هراس از هزینه در خانه داکتر علی مدد را می گشود و داکتر علی مدد نیز به خواست آنها بدون کدام قید و شرط لبیک میگفت. داکتر علی مدد تحول عظیمی را در مالستان وجود آورد و امروز همه مردم از مردم داری و تجربیات کار آمد داکتر علی مدد به نیکویی یاد میکنند. بعد از دوره موقت و انتقالی داکتر علی مدد دوباره به شهر کابل مسکن گزین شد و در آنجا به خدمت هموطنانش مصروف میباشد.

 

کربلایی آخوند

کربلایی آخوند

محمد علی فرزند حاجی علی فرزند محمد طاهر فرزند ملا عظیم فرزند درویش در سال 1322 ه ق در قریه کجی قول مکلی میرآدینه دیده به جهان گشود. وی بعد از سپری کردن چند بهاری در آغوش گرم خانواده برای فراگیری و یادگیری قرآن و مسایل دینی نزد ملای مسجد قدم گذاشت و خواندن و نوشتن را در آنجا آموخت. در کنار درسهای ملایی به شغل دهقانی نیز می پرداخت تا اینکه در سال 1343 ه ق برای خدمت به وطن به مکلفیت عسکری در منطقه گومل ولایت پکتیا رفت و بعد از آن در ولایت خوست مشغول ایفای وظیفه شد. تا اینکه در منطقه خول میدان رفته و در آنجا بحیث کاتب آمریت مالی مقرر گردید. بعد از ترخیص خدمت عکسری دوباره به قریه آبایی اش برگشته و به کارهای روزمره اش پرداخته است. وی از همان دوران جوانی در میان قریه اش بحیث نماینده در مراسم های خورد و کلان انتخاب می شد و تا اینکه در سال 1372 ه ق بحیث نماینده قوم خود برای اعمار مسجد عمومی قول مکلی همراه با دیگر نماینده گان از اقوام دیگر برگزیده شد و در راستای جمع آوری کمک ها برای اعمار مسجد و در تصمیم گیری های قول مکلی و میرآدینه بحیث نماینده و کلان قوم خود به خدمت صادقانه اش در کنار مردم بوده است. وی امروز در کابل مسکن گزین شده است و در کنار خانواده اش زندگی اش را میگذراند.

خلیفه بوستان و شیخ موسی خان


خلیفه بوستان

بوستان علی فرزند صفدر فرزند تاج محمد در سال 1317 ه ش در قریه بمامیل قول مکلی میرآدینه چشم به جهان گشود. بعد از چند سال پرورش در فزای گرم خانواده راهی مسجد برای فراگیری تعالیم اسلامی و قرآن گردید. بعد از آنکه به سن جوانی رسید راهی سپری نمودن خدمت عسکری گردید که دقیقا سالهای 1340- 1342 را دربر میگرفت. بعد از آنکه ترخیص گردید راهی ایران شد تا برای معیشت و سپری روزگار خرچ مخارج خانواده را کمایی کند. وی بعد از آن سه بار دیگر نیز به ایران رفته است و هزاران خاطره تلخ و شیرین را با خود دارد. بوستان خیاط ماهر نیز میباشد، از همین رو وی را خلیفه بوستان خطاب میکنند. خلیفه بوستان نماینده قوم لالا در اعمار مسجد عمومی قول مکلی مدت چند سال بوده است و خدمات زیاد را انجام داده و دوازده سال مسئولیت سرمیر قول مکلی را نیز عهده دار بوده است. وی فعلا در قریه کهنه ده قول مکلی زندگی میکند و مسئولیت سر میری را رها کرده است و به شغل دهقانی مشغول است.

شیخ موسی خان

موسی خانه فرزند حسین فرزند مراد فرزند تاج محمد در سال 1321 ه ش در قریه کهنه ده قول مکلی در یک خانواده متدین تولد یافته است. پدرش وی را به مکتب خانه مسجد روان کرده و تا کتاب هدایه از سلسه کتاب های ملایی را در آنجا خوانده است. شیخ موسی خان در زمان خود شخص متدین قوم و در مسایل دینی همواره در خدمت مردم بوده است. وی در سال 1348-1350 ه ش خدمت عسکری را نیز سپری نموده است و دوبار برای زیارت اماکن مقدسه در ایران و در کنار آن در آنجا برای رزق حلال مشغول کارگری نیز بوده است. بر علاوه آن آشپز ماهر نیز میباشد که در مراسم های کلان قریه همیشه در خدمت مردم می باشد. وی فعلا به شغل دهقانی مصروف بوده و در قریه کهنه ده در کنار خانواده اش زندگی شانرا سپری میکند.

محمد ضیا محمدی

محمد ضیا محمدی

محمد ضیا فرزند عبدالحسین فرزند غلام حسن در ماه جوزای سال 1376 در قریه مزار مکلی ـ میرآدینه مالستان پا به دنیای هستی گذاشت و با تولدش که اولین پسر پدرش به شمار می رفت چشم اقارب و فامیل اش را روشن کرد و آرزو های دیرینه ای والدین اش بر آورده کرد. محمد ضیا بعد از چند بهاری که در آغوش گرم خانواده با مهر و محبت والدین زندگی اش را سپری میکرد، برای فراگیری علوم راهی مکتب خانه آخوندی شد و با آموختن قاعده بغدادی اولین دکلمه های آموزش را آغاز کرد. وی از هوش و ذکاوت والای برخوردار بود و به زودی قرآن را آموخت و سال دیگر در لیسه عالی میرآدینه شامل مکتب شد. وی در همان سال زادگاهش را به مقصد شهر غزنی ترک کرد و در لیسه توحید آباد شهر غزنی به مکتب رفتن اش ادامه داد. محمد ضیا برعلاوه اینکه به درسهایش موفق می باشد به رشته کاراته نیز درخشش خاص از خود به نمایش گذاشته است. وی با استعداد که داشت کمتر از دوسال توانست به مسابقات مختلف شرکت نموده و مدال کسب نماید. وی اولین مدال نقره را از مسابقات قهرمانی بیست و ششمین سالگرد انجمن کاراته توتو کان در سال 1390 به گردن آویخت و در 25 قوس همین سال در وزن 45 کیلوگرام از مسابقات لیگ ولایت غزنی مدال طلا را بدست آورد. همچنان در 23/4/1391 مقام دوم وزن پنجم را از مسابقات لیگ دوره ای اول ولایت غزنی بدست آورد و به مدال نقره دست یافت. در ثور همین سال در مسابقات تیم ملی حایز مقام دوم و مدال نقره را به گردن آویخت و عضویت تیم منتخب غزنی گردید. در 9/4/1391 در مسابقات لیگ دوره اول کابل در وزن دوم شرکت کرد و با درخشش عالی توانست با کسب مدال طلا قهرمان این وزن گردد. به گفته ای استاد داوود حسینی: محمد ضیا تا حال از هیچ مسابقه بدون مدال بر نگشته است.

محمد ضیا چهارده سال دارد و در صنف نهم لیسه توحید آباد شهر غزنی مصروف تحصیل میباشد. تلاشهای پیگر وی نشان از آینده درخشان وی را می رساند و امید می رود در آینده بتواند پرچم کشور مانرا در مسابقات بین المللی به اهتزار در آورد و باعث افتخار و سر بلندی کشور و خانواده خود گردد.  

روح الله الهام

عبدالحمید غریبیار


عبدالحمید فرزند قربان علی در قریه مزار مکلی ــ میرآدینه مالستان در سال 1345 ه ش متولده شده است. وی همانند سایر کودکان نزد ملای مسجد رفت تا قاعده بغدادی را بیاموزد. در تابستان ها همراه با پدر خویش همکاری میکرد. وی از همان دوران کودکی به کارهای روزمره زندگی قدم گذاشت و انواع کار های دهقانی را آموخت. بعد در سن هفت سالگی شامل مکتب میرآدینه گردید و تا صنف ششم با درجه عالی ادامه داد، تا اینکه انقلاب شد و مکتب بر روی مردم بسته شد. بعد از آن چند بهاری را در کابل سپری کرده است و در سن جوانی عازم ایران گردیده. وی از اینکه صدای رسایی داشت در همان دوران مکتب به خوانش سرود ها علاقمند بود از همین رو توانست جرئت و توانایی خاص را به وجودش احساس کند. غریبیار در ایران بعضی آلات موسیقی را بصورت پراگنده آموخت و در همانجا به غزل خوانی های جذاب پرداخت تا اینکه دوباره به وطن برگشت و در کنار سایر هنرمندان به آواز خوانی هایش ادامه داد. غریبیار از آوان جوانی به خواندن دو بیتی هزاره گی علاقه داشت و این علایق اش را بیشر در سالهای اخیر که زمینه برای رشد آن مهیا گردید تبارز داد.

غریبیار در مراسم های خوشی و شادمانی و همچنان مراسم های کلان که به مناسبت های گوناگون برگزار می گردید اشتراک میکند و همین امر باعث شد که علاقمندان آواز وی در گوشه و کنار مالستان بیشتر شود. وی بر علاوه اینکه به کیبورد و تبله دسترسی دارد و آهنگ های زیبای را به علاقمندان اش تقدیم میکند، یک هنرمند تیاتر با تجربه نیز می باشد. وی از بازیهای کاکی پیرک گرفته تا اینکه اولین فلم را که توسط هنرمندان قریه مزار ثبت و به علاقمندان اش سپردند میتوان نامبرد.

 دقیقا بیادم هست وقتی این فلم وارد بازار گردید کمپیوتر کاران در بازار میرآدینه به رایت کردن سی دی نمی رسیدند. آن فلم که در دو قسمت تهیه شده بود بنام (گذشت زمان) یاد میشد. غریبیار در این فلم نقش کلیدی را بازی کرده بود.  از سوی هم نقش تیاتر را برای اولین بار در جشن روز معلم بخوبی اجرا کرد که برای سالهای بعد از آن ازتمام نقاط مالستان در این روز حضور می یافتند. فلم دیگری که وی بازی کرده است بنام ( زهر در پنهان ) میباشد که در آن هم نقش کلیدی فلم را بخود اختصاص داده است. این فلم نیز محصول میرآدینه میباشد.

غریبیار طبع شاد و دوست داشتنی دارد. وقتی برای اولین هم با وی برخورد نمایی احساس رسمی بودن را نمیکنی و ساده و بی آلایش با برخورد صمیمانه اش انسان را مجذوب می سازد. وی فعلا در بازار میرآدینه دکان دارد و مشغول در آنجا می باشد.

تشکر از روح الله الهام

میرآدینه


میرآدینه زیبا!

میرآدینه منطقه زیبا و سر سبز است که با دیدن منظره آن روح آدمی را شاد می سازد. این منطقه از نام پدر کلان شان گرفته شده است که در قرن های وقت در آنجا زندگی میکرده اند. مقبره میرآدینه در ناوه پشی مالستان موقعیت دارد که سنگی به طول دو و نیم متر بالای آن ایستاده است به گفته ای محاسن سفیدان میرآدینه؛ این منطقه که بنام میرآدینه مسمی است در سالهای دور و درازی میرآدینه در اینجا زندگی میکرده اند. پدر کلان میرآدینه در اوایل ساکن دوره بوده  که نام پدر کلان میرآدینه می باشد و امروز نیز به همان نام یاد میگردد. بنا به قول این محاسن سفیدان، قول دوره را میرآدینه به سید ها خمس داده است و امروز در آنجا همه سید ها زندگی میکنند.

قبر میرآدینه در منطقه ای بنام ناوه پشی امروزه نیز برای همه گان هویدا است و هر رهگذری که از آنجا عبور نماید چشمان شانرا بسویش می کشاند. ولی متاسفانه تا بحال کدام تعمیری برآن ساخته نشده است. ممکن به اثر جوی  نا مساعد سنگی که به طول حدود دو و نیم متر بالای آن ایستاده است نقش زمین گردد. به گفته محاسن سفیدان آن سنگ را خود میرآدینه با پشت در آنجا انتقال داده است. ناوه پشی نیز در قدیم الایام مربوط به میرآدینه بوده است. وی هنگامیکه شخصی از تولد فرزند به خانه میرآدینه مژده گانی میدهد میرآدینه شرینی آنرا همان منطقه ای ناوه پشی را هدیه میدهد. از میرآدینه بنابر گفته ای محاسن سفیدان دو پسر بجا مانده بوده که یکی آن میرلی و دیگری باتور نام داشته است. ولی در سندی که در وبسایت مالستان نشر شد از سه پسر بنام های:   میر احمد، پیر احمد و علی نامبرده است. شواهد و منبع موثقی در این باره موجود نیست. ولی نظر به همان سند میرآدینه را پسر گگره و گگره را پسر دوره، و دوره را پسر دوره بای ابن قبر ابن سعد ذکرده است. از سویی هم محاسن سفیدان نیز به همین نامها اشاره میکند که وجه مشترکی را میتوان در میان این دو روایت مشاهده کرد.

 



ایجاد این وبلاگ بنام میرآدینه بخاطر زنده نگهداشتن نام آن شخصیت بزرگوار میباشد چون احساس میکنم که بعنوان فرزند میرآدینه بر ما است که در حفظ نگهداشت نام ونشان آن سعی ورزیم. شاید بعضی از دوستان مرا متهم به منطقه پرستی نمایند که بعید هم به نظر نمی رسد، باید به عرض برسانم که دنیای امروز تلاش می ورزد که در قدم نخست شخصیت خود و فامیل خود را در سطح منطقه مطرح سازد و در مرحله بعد در سطح قریه وبالاخره در سطح ولسوالی و ولایت و کشور. من هم با استفاده از همین نظریه میخواهم که در قدم نخست دار و ندار میرآدینه در فزای مجازی ارتباطات با فرزندان آن که در گوشه و کنار جهان زندگی میکنند از این طریق مهیا سازم تا بتوانیم با تبادل نظریات یک راهکار درست را در حفظ نگهداشت پدر کلان مان ایجاد نمایم. پس بر همه شما دوستان است که نه تنها در سطح میرآدینه بلکه از هر گوشه و کنار که در مالستان زندگی میکنید مطالب ارزنده تان را از این طریق با سایر دوستان تان شریک سازید.