فولكلور و نقش آن در ادبيات

اصطلاح فولكلور Folklore"" مركب از دو كلمه است. "Folk" به معني مردم، گروه، قوم و خويش، ‌ملت، عوام و توده مردم و lore، به معني دانش، ‌معرفت و دانستن است. بنابراين واژه فولكلور را مي‌توان به " فرهنگ و دانش عامه" يا اشعار و افسانه‌ها و آداب و رسوم و باورهاي مردم" ترجمه كرد.

چنين انگاشته مي شود كه براي بار نخست مورخ و بشر شناس اينگليسي"ويليام تامس" در سال (1846) اصطلاح فولكلور ر ا بكار برده باشد؛ ليكين ازمأخذ ديگر چنين برمي آيد كه اصطلاح "فولكلور" براي افاده "فرهنگ مردم" نخستين بار دانشمند ديگري به نام " امبرازمورتن" (1885) به كار برده است. در سالهاي بعدي اين اصطلاح، در دايره علوم به حيث يك اصطلاح علمي معمول گرديد.

حیات الله مهریار

   فولكلور اصطلاحي است كه در علم مردم‌ شناسي مطرح است و به مطالعه دقيق‌تر، «فولكلور به مجموعه‌اي از دانستنيها، باورها و رفتارهاي مراسمي اطلاق مي‌شود كه در بين توده مردم، بدون در نظر گرفتن فايده‌هاي علمي و منطقي آن، سينه به سينه و نسل به نسل به صورت تجربه‌هاي زندگي به ارث رسيده باشد.

در برخي از مأخذ ها رواج اين اصطلاح را در زبان فارسي دري ابتدا به وسيله صادق هدايت در سال 1306 هجري در كتابي به نام فوايد گياهخواري بوده است زكر ميكنند.[1]

بهرحال وقتي از " فولكلور" سخن به ميان مي آيد، نبايد چنين تصورشود كه مفهوم و مدلول آن تنها ساحه هنر و ادبيات را در بر مي گيرد؛ بلكه ادبيات جزئي از اجزاي تشكيل دهنده فولكلور مي باشد. بنابران فرهنگ مردم يا "فولكلور" از نگاه مفهوم و مدلول خود  وسعت بشتري داشته، تنها در بخش هنر و ادبيات خلاصه نمي شود. بلكه غير ازهنر و ادبيات بخش هاي ديگري كه بعدا زكر خواهد شد نيز در بر دارد.

ادامه نوشته

اوسانه خَجَی

اوسانه خَجَی

نیب

حیات الله مهریار:

 

بود نبود یک دختر بود که نامشی خَجَی بود. خَجَی زیاد خوش دشت که خانه خاله خو بوره و اونجی شاوای شاو مومند. خانه خاله خجی از منِه کوای بلند و کوتلای پیچ، پیچ که روبا، شغال، گرگ، پلنگ ودیگه حیوانات وحشی دشت. خجی هر روزیکه دل شی دق موشود خانه خاله خو ره یی موشود. یکی از روزای روز دل شی شد که خانه خاله خو بوره. آبه شی هم گفت:” خیره بورو. ولی چابک پس بایی.”

خجی هم گفت:” خو آبی مه زود پس مه یوم.”

خجی رافت و رافت تا که از نیلو تیر شد که دیگه خانه شی 

ادامه نوشته

فصل جوان مالستان

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

بهترین فصل سال در همین چند ماهی است که تا چشم آدم کار میکند سبزه زار های را می بیند که در جویبار ها و دامنه کوه ها روییده اند. اگر قطع نظر از جوی سرد زمستان آن داشته باشیم و تصویر آنرا از ذهن مان دور نمایم وفقط فضای گلگون این فصل را در پرده چشمان مان بگذرانیم احساس میکنیم که بهشت بال دنیا همان مالستان است. در همین ایام زمین های که قابل آبیاری اند و از شفتل گرفته تا ارشقه و سایر علف های مزروعه که از دیدن آن آدم سیر نمیشود، به دامنه کوها ونیلو های آن چشمان مانرا بچرخانیم نیز از علف های مثل قلغو، بدره، غیغو، کمی و غیره ارزش دیدن را برای آدم میدهد. و با تعبیری فصل جوان مالستان در همی چند ماهی است که همه جا سبز و شاداب و خواندن مرغکان بر سر درختان قد بلند اَرر و قد پخچ سیاه درخت، گوشهای آدم را نوازش میدهد. ولی متاسفانه که فصل آن بسیار زود میگذرد و همه مردم انگار که دشمنی با آن داشته باشند بجانش می افتند و آنرا درَو میکنند. در سالهای قدیم چنانکه محاسن سفیدان به یاد دارند دره های پر خم و پیچ مالستان مملو از علف و جنگل زار های بوده اند که حتا زندگی در کنار آن همراه با وهم و ترس نیز به همراه بوده است. شاید یکی از دلایلی که بتوان به وجه تسمیه مالستان اطلاق کرد همین مسئله ای باشد که سبزه زار های متنوع در آن می روییده اند. همین سبزه زار ها زمینه را برای پرورش گوسفندان و حیوانات اهلی دیگر مهیا ساخته است. چنانکه مردم مالستان گوسفندان را مال میگویند و پرورش بشترین مال در آن مناطق و فروش آن به مناطق دیگر مشهور به مالستان شده باشد. 

چنانکه گفتیم در مالستان سبزه زار ها در زمانه های قدیم تر و تا آنجاییکه محاسن سفیدان به یاد می آورند چنان قد بر می افراشتند که رفتن در بین آن قد آدمها کوتاهی میکرد. ولی همان مسئله باعث میشد که در همین فصل زیبایی سال کوچی ها مطابق به احکام پادشاه مستبد به این مناطق سرازیر شده و فصل خوش و خرم را برای مردم این مناطق تلخ نمایند. آمدن کوچی ها همراه با وهم و ترس های به همراه بوده است که ساکنین محلی مالستان حتا به جرئت توان مقابله را با آنان به صورت جدی از خود نشان نمیداده اند، چون کوچی ها و رفتن آنها در آن مناطق خود یک مسئله سیاسی بوده و حکومت محلی و مرکزی از هر نوع جنایت آنان پشتیبای میکرده اند. بگذریم که چی روزهای سختی را برای مردم به بار آورده اند. 

کوه ها در مالستان نظر به توان فزیکی افراد تقسیم گردیده است. تا جاییکه بعضی از خانواده ها حتا یک بلست بیده جای در اختیار ندارد، ولی آنانیکه قدرت و توان مالی و فزیکی را در آنوقت در اختیار داشته اند به کیلومتر ها کوه ها را در اختیار گرفته اند. آنانیکه بیده جای در اختیار ندارند بیده زار های دیگران را بصورت سه حصه تقسیم و یا نصف عهده دار میگردند که یک حصه آنرا برای خود و دو حصه آن برای صاحب بیده زار می کَندند. ولی امروز برعکس آن شده است. در مالستان به علاوه سایر علف ها، دو علف در کوهای آن بیشتر قابل دید است. یکی غیغو و دیگر کمی:

کمی و غیغو

غیغو یک گیاه با مزه تند است و حتا وقتی دست آدم بدون دست کش با آن لمس گردد می شارد و کسانی که پوست نازک دارند، کندن آن ویا درَو کردن آن برایش خیلی مشکل آفرین است. این علف دارای برگ های تار تار و نار های بلند که حتا تا سه متر هم میرسد و نار های آن گل میکند که دارای رنگ زرد می باشد. اگر نار های آن درَو نشود تخم کرده و در سالهای بعد می رویند. از این علف تند و تلخ برای گوسفندان و در کل مواشی مورد استفاده قرار میگیرد که در فصل زمستان برای مواشی که رفتن به بیرون برایشان غیر ممکن است داده میشود. خاصیت تندی این علف باعث چاقی و تندرستی مواشی میگردد و از همین رو مردم علایق بشتری به آن دارد. 

کَمی را بیشتر برای مرکب ( خر) درَو میکنند و ر


ادامه نوشته

مهمانی ها در مالستان

v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

 

از آنجای که مردم افغانستان در مهمان نوازی از شهرت والای بر خوردار اند وشهرت منطقوی وجهانی دارند، مردم مالستان که عضوی از پیکر این ملت بزرگ است نیز در مهمان نوازی زبانزد می باشند ومهمانی های متفاوت رسمی وغیر رسمی دارند، این موضوع از لحاظ برخورد اجتماعی کاملا درخور توجه میباشد. چون ترتیب دادن مهمانی ها و رفت و آمد ها میان جامعه باعث ایجاد صمیمیت میان اقشار جامعه میگردد که نتاییج بس ارزنده را بدنبال می داشته باشد. قابل ذکر است که در اینجا تلاش به عمل آمده تا نام از این مهمانی ها حفظ گردد نه آنکه به تفصیل پرداخته باشم. چنانچه دکتر شریعتی سحر می گفت: ما امروز نیاز جدی به حفظ و نگهداشت همه چیز نیاز مندیم که در طول سالیان به فراموشی سپرده میشود. تحلیل آنرا بگذاریم به کسانی که میخوانند و ابراز نظر شان را در ابعاد مختلف بیان میکنند.

 از این رو در اینجا ازمهمانی های رسمی آن به تفصیل یاد آوری می شود. شاید در دیار پهناور مالستان مهمانی های دیگری در میان مردم مروج باشد که نویسنده از آن آگاهی ندارد، ولی این دین ما است که در قبال مردم، جامعه و داشته های فرهنگی و اجتماعی خود را مسئول بدانیم و هر کدام ما به حد توان که احساس آنرا داریم قلم برداشته و به رشته تحریر در آوریم. اگر اشتباه نکنم این مهمانی های که در این اینجا ذکر گردیده است حتا در همین مدت سن که دارم اکثر آنها به فراموشی سپرده شده است و یا کمتر به آن توجه میشود که خود زمینه را برای از دست آن فراهم میسازد. اگر این داشته های اجتماعی و فرهنگی خود را امروز حفظ ننمایم بی شک در سالهای نه چندان دور فاقد ارزش های خواهیم بود که تصور آن نمیتوان کرد. پس لازم است برای انتقال این داشته های فرهنگی و اجتماعی که هر کدام آن جایگاهی خاصی در میان مردم دارد بصورت درست آن حفظ نمایم. بنا از تمام دوستانیکه وقت گرانبهای خود را صرف خواندن این سطور می نماید و مهمانی های که در قریه شان مروج است و در اینجا از آن نام نبرده شده است میتوانند در بخش دیدگاه و یا امیل مدیر وب سایت آنرا تذکر بدهند تا بصورت کامل بتوان آنر در اینجا قرار داد و حفظ کرد.

1-    مهمانی مسافر

همانطوریکه از نامش هویدا است این مهمانی برای افرادیکه ازمسافرت به منطقه و دیارشان دوباره رجعت می کنند، ترتیب داده می شود. کسانیکه نیز تازه وارد به منطقه باشد به عنوان مهمان به خانه دعوت می شود. به خاطر عزت و میزبانی از او و یا به خاطر آب ونمک شدن با او، وی را با جمعی ازمردم قریه، اقارب و نزدیکان به خانه اش دعوت میکند. مهمانی مسافر در مالستان طوری است که هرکسی از سفر برمی گردد، پس از گذشت چند روز از جانب دوستان، اقارب، همسایه ها و رفقایش به مهمانی دعوت می شود. مهمانی مسافر به صورت فامیلی ومردانه صورت می گیرد. درصورتکه شخص با فامیلی خود برگشت کرده باشد ویا شخص تازه وارد باشد، باخانواده ودوستان به خانۀ میزبان دعوت می شوند. این مهمانی ها ممکن بصورت مفصل گرفته شود ویا هم به صورت مختصر. به هرحال توانایی میزبان شرط است. و به هر پیمانه ای که باشد مسافر یا شخص تازه وارد را به مهمانی دعوت می نمایند.

2-   مهمانی دختر

 زمانیکه تصمیم بر آن شد تا دختر عروسی نماید وبه خانۀ بختش برود، قبل از عروسی از طرف اقاربش«کاکا، ماما، عمه، خاله، خواهر» به مهمانی دعوت می شود. این مهمانی طوری است که قبل از آنکه مراسم عروسی فرا برسد، اقارب او هریک به نوبت دختر را به مهمانی دعوت میکنند. تعداد از زنان ودختران همراه با دختر به خانۀ میزبان می روند و دختر از طرف  میزبان در این مهمانی تحفۀ به عنوان دعا دریافت می نماید.

این تحایف را کسانی که در شرینی خوری ویا قبل و بعد از آن تحفه ای از جانب خانواده دختر دریافت کرده اند، به دختر تحفه می دهند. این تحفه ها گرانبها و یا اندک و کم بها باشد، میزبان نظر به توانایی خود و نظر به تحفۀ که قبلاً از جانب خانواده عروس دریافت نموده است به دختر تحفه میدهد.

3-   مهمانی قودغو[1]

مهمانی قودغو یکی از مهمانی های مروج در مالستان است. مهمانی «قودغو» بعد از مراسم شیرینی خوری، عروسی ترتیب داده می شود. بعد از مراسم شیرینی خوری کسیکه از اقارب داماد خواه مادر او باشد و یا کسی دیگر از اقارب او به عنوان قودغو به خانۀ دختر آمده است، از طرف اقارب خانوادۀ دختر به مهمانی دعوت می شود، نزدیکان دختر به نوبت هرکدام قودغو را به مهمانی دعوت می کنند وطبق رسم معمول قودغو نمی تواند از این دعوت ابا ورزد، شاید تعارف بکند ولی به صورت قطعی نمی تواند ابا ورزد.

در روز یا شب موعود قودغو با جمعی از زنان به خانۀ میزبان میروند و بعد از صرف طعام طبق رسم صاحب خانۀ چادری را می آورد بالای سر قودغو می اندازد، قودغو درمقابل مبلغ پول را در پطنوس میزبان میگذارد.

این مراسم بعد از آنکه عروسی صورت گرفت و مادر و یا مادر کلان عروس و یا زن دیگری از اقارب او که به عنوان قودغو به خانۀ داماد رفته است نیز انجام می پذیرد، قودغو مذکور از جانب اقارب ودوستان فامیل داماد به مهمانی دعوت میشود ودراین جا نیز عین مراسم که در شیرینی خوری از جانب اقارب عروس اجرا گردیده بود، قابل اجرا می باشد.

البته زمانیکه قودغو می خواهد به خانه اش بر گردد، خانواده عروس در شیرینی خوری وعروسی وخانوادۀ داماد بعد از مراسم عروسی برای قودغو لباس مکمل تهیه می نمایند.

در این اواخر تعدد قودغو در مالستان به چشم می خورد که این مراسم برای همان تعداد قودغو قابل اجراست.

4-    مهمانی خانه بلدی

این مهمانی پس ازمراسم خواستگاری ونامزادی ازطرف خانوادۀ داماد به خاطر دعوت خانوادۀ عروس ترتیب داده می شود و آن طوری است که بعد از بستن پیوند دوستی وبه خاطر محبت و ازدیاد رفت و آمد ها میان دو خانواده صورت می گیرد که این مهمانی به نام خانه بلدی یا پای وازی یاد می شود.

اگر مراسم شیرینی خوری به زودی انجام گردد این مهمانی بعد از این مراسم گرفته می شود واگر دیر باشد آنرا پیش از آن برگزار میکنند. در این مهمانی کسانیکه از طرف خانوادۀ دختربه خانه پسر می آیند از طرف خانواده داماد با تحفه ها پذیرایی می شوند، از خورد تا بزرگ تحفه دریافت می نمایند که اغلباً برای مردان کمپل، لنگی، لباس، دستمال وجای نماز در نظر گرفته می شود که به ترتیب اولویت داده می شود. برای زنان چادر، یک دست لباس مکمل یا سراپا داده می شود. و به اطفالیکه در این مهمانی آمده اند دستمال ولباس داده می شود.

5-   مهمانی لنگی خوری

 زمانیکه خانواده داماد قصد عروسی داشته باشند قبل از آن فامیل عروس را به مهمانی به نام (لنگی خوری) دعوت می کند. در این مهمانی پدر عروس لیست کسانی را که در مهمانی با خود می آورد، به خانواده داماد می سپارد تا آنها مطابق آن تحایف را که به نام «گز» یاد می شود آماده سازند. در آن روز طبق یاد داشت که از طرف خانواده عروس داده شده است تحایف را با در نظر داشت اولویت ها توزیع می کنند. اگر قلین یا گله باقی مانده باشد نیز دراین محفل درحضور داشت همه به پدر ویا یکی از نزدیکان او داده می شود. البته در این مهمانی تنها مردها می روند و زنها از دایره این مهمانی بیرون اند.

6-   مهمانی دل وجگرخوری

در فصل پاییز طبق معمول زمانیکه مردم قدید(لاندی) های شان را ذبح کردند، مهمانی را به نام دل وجگر خوری ترتیب می دهند که در آن دل وجگر، مقدار از گوشت لاندی را پخته می کنند. اهالی قریه و دوستان شان را دعوت می کنند، این روال تا اینکه آخرین لاندی در قریه ذبح گردد ادامه دارد وکسانیکه گوسفند لاندی ندارند از دادن مهمانی معاف اند، ولی در مهمانی ها سهیم اند. این مهمانی اکثراً جنبه تفریحی دارد.

7-   مهمانی آخوند( نوبت آخوند)

 در مالستان طبق رسم آنجا ملای مسجد بصورت شبانه روزی مطابق به تقسیم اوقات در میان اهالی قریه به نوبت مهمان می شود. از اولین خانه و اولین شب تا آخرین شب که نوبت ملا درهمان قریه است مردان قریه نان شب را با ملای مسجد در هرخانۀ ای که نوبت ملا باشد، می خورند ودعا می کنند. این مهمانی به خاطر یک پارچگی واتفاق و صمیمیت هرچه بیشتر واحترام نسبت به روحانیون برگزار میگردد.

8-  مهمانی شرم روی

 زمانی که شخصی در بین قریه یا منطقه می میرد و مراسم ختم قرآن و فاتحه خوانی تمام میشود، بعد از آن به خاطر تسلی بازماندگان او وشریک دانستن خویش در مصیبت، صاحب مصیبت را همسایه ها، دوستان و خویشاوندان شان به مهمانی دعوت می کنند و خواهان صبر برای آنها شده و برای میت طلب آمرزش می کنند. غذایی این مهمانی اغلبا آب گوشت میباشد.

9-  مهمانی پیلۀ گاو

این مهمانی که شکل تفریح نیز دارد بعد از آنکه اولین سرشیری گاوی نو زایده را جمع آوری کردند، آنرا پیله می سازند وجمعی از دوستان همسایه ها و رفقا را دعوت کرده وهمراه با آنان صرف میکنند. بعد از آن از شیر گاو مذکور میتوانند روغن و دوغ تهیه کرده و به دیگران به طور آزاد بدهند. بعضی خانواده ها پیله گاو را به خانه های همسایه ها نیز می فرستند.

10-      مهمانی کوچه[2] تندور

وقتی کدام خانه تندور خود را جدید مینماید برای اولین بار آنرا پخته میکند کوچه را نیز بالای آن می گذارد وبعد از پخته شدن کوچه آنرا درخانه های همسایه خویش تقسیم مینماید. و یا اقارب نزدیک خود را به خانه خود دعوت می نمایند و همراه با دیگران صرف مینمایند.

11-     مهمانی باختن چیناق

چیناق گذاشتن در میان همه اقشار جامعه مالستان رواج دارد. طوریکه دو شخص باشکستاندن چناق مرغ شرط میگذارند که هر کدام شان بازنده شد باید مهمانی و یا کدام وسایل را برای شخص برنده خریداری نماید. بدین اساس هر دو جانب سعی می ورزند تا این شرط را فراموش نکنند. باختن آن طوری است که، هر کدام آن تلاش میکنند که کدام توته یا وسایل را به دست حریف بدهد و با دادن آن میگوید:" مرا یاد تو را فراموش." اگر شخص دوم قبل از گفتن شخص اول گفت:" مرا یاد." در آنصورت کدام تغیری در شرط آنها رونما نمیگردد اگر چیزی نگفت بناً بازنده اعلان میگردد. اگر کسی چیناق (شرط) را میبازد باید مهمانی را ترتیب دهد. این مهمان نظر به توافق آنها که در هنگام شرط گذاشتن مانده بوده اند میباشد. این مهمانی در هر فصل سال قابل اجرا میباشد. 

12-     مهمانی باختن تیرو کمان

مهمانی تیر وکمان معمولا در فصل زمستان صورت میگیرد. بازنده تیرو و کمان مهمانی را ترتیب میدهند که تعداد آن نظر به قرارداد روز اول بازی میباشد که همراه با بازیگر چند نفر دیگر بعنوان میزو تعیین کرده اند، در روز معین آنها را دعوت میکنند و غذا برایشان میدهند. غذا در این مهمانی بیشتر قدید و یا خوراکی های دیگری میباشد.

13-     مهمانی سر گرگی

وقتی مردم قریه سرگرگی را آماده نمیتوانند مجبور اند که مهمانی را ترتیب دهند و مردباب قریه که سر گرگ را آورده بود دعوت نمایند. در این هنگام قریه مهمان بیرق های رنگارنگ را به چوب های بلند درست میکنند و به قریه بازنده میروند. بعد از صرف غذا دوباره هر کدام به خانه هایشان بر میگردد. قریه بازنده نظر به توافق شان ممکن افراد قریه برنده را به خانه هایشان تقسیم نمایند و یا مصارف آنها را مد نظر گرفته در یک خانه پزیرایی می نمایند.

14-     مهمانی باختن سنگیرک[3]

مردان مالستان در بهار سال قبل از اینکه کار و بار دهقانی شروع گردد به بازی سنگیرک میپردازند. شخص بازنده مهمانی را ترتیب میدهند و و از شخص برنده همراه با میزوی[4] آنها دعوت بعمل می آورند.

 



[1] مادر داماد و یا مادر عروس (خشو)

[2] رجوع شود به بخش غذا ها

[3] رجوع شود به بخش بازی ها

[4] اشخاص که همراه مهمان دعوت میشوند.

 

ب: مراسم دینی و مذهبی:

1- ایام محرم و روز عاشورا

دهۀ محرم و روز عاشورا که یکی از روز های مذهبی و قابل احترام به نزد همۀ مسلمانان و خصوصاً شیعیان میباشد، و از آن تجلیل به عمل می  آورند. از آنجاییکه مردم مالستان مسلمان شیعه مذهب اند، از این ایام با مراسم ویژۀ بزرگداشت به عمل می آورند و عزاداری مینمایند.

هر سالی که ایام محرم نزدیک میشود، مردم مالستان مثل سایر مناطق مساجد شان را آمادۀ پذیرایی عزاداران میکنند، از آغاز اولین روز محرم زن و مرد برای عزاداری و سینه زنی به تکیه خانه ها میروند، معمولاً مراسم سخنرانی را بعد از ظهر ها مراسیم گرفته میشود.

بعد از سخنرانی ها و بزرگداشت از قیام حسین ع ایثار و فداکاری های آن بزرگمرد و ذکر مصیبت های او به جوانان و نو جوانان به نوحه خوانی میپردازند. پیر و جوان اطفال و نوجوانان، خان و غریب سینه البته مردان در سینه زنی اشتراک میکنند. در بسیاری از مناطق از شب پنجم و ششم به سینه زنی شروع میکنند. و نوحه خوانان در طول روز های دهه محرم نوحه میخوانند و ملا امامان در بعد های مختلفی قیام عاشورای حسینی سخنرانی میکنند. در روز نهم علم ابوالفضل العباس را تکه های جدید می پوشانند. در تمام روز ها و شب های محرم مردم نذر و خیرات میکنند این نذر که بنام نذر امام یاد میشود، خانواده ها در طول سال گوسفندی یا گاوی را بنام نذر امام نگهداری نموده،  درین موقع ذبح کرده و خیرات مینمایند. در تمام دهۀ محرم در سراسر مالستان مردم سیاه پوش و عزادار اند. در هر قریه شب و روز خیرات نذر و خیرات توزیع می نمایند. این خیرات نذر به توانایی خانواده بستگی دارد. بعضی ها گوشت نذری خود را بصورت خام میان قریه تقسیم میکند و بعضی پخته کرده و آنرا به فقرا و مستمندان می دهند.

شب عاشورا شور و هلهلۀ دیگری را در مالستان دارد. مردم از اول شام در تکیه خانه ها میروند و با سر دادن نعرۀ یا حسین نوحه خوانی و سینه زنی میکنند و تا اواخر شب عزاداری جریان دارد. صبح روز عاشورا مردم هر قریه علم هایی را که در مساجد قریۀ خود دارند برداشته، و همگان نذر هایشان را که دستمال و یا کدام تکه میباشد بر آن میبندند. نوحه خوانده و سینه زده تا تکیه خانۀ عمومی می آیند. در آنجا همه دسته های سینه زنی قریه و مناطق دیگر با هم یکجا شده و صف میبندند و سینه زنی و زنجیر زنی میکنند. سپس مراسم سخنرانی و ذکر مصائب اهل بیت در روز عاشورا آغاز میشود. ذاکر امام حسین به نوبت سخنان شان را پیرامون این روز بیان میدارند. پس از آن دوباره مراسم سینه زنی آغاز میشود که همه در آن سهیم اند، خرد و کلان طبقه ذکور همه سهم میگیرند. و علم ابوالفضل را دسته یی در میان جمعیت میگردانند و نوحه میخوانند که این لحظه شور و احساس عجیبی دارد. هیچکس را نمی بینی که در چشمش اشک نباشد به سر و سینه نزند. زنان چادر هایی را که به منظور برآورده شدن حاجت های مشروع شان با خود آورده اند به علم میبندند، و گهوارۀ علی اصغر را مردم بالا کرده، زیارت می کنند. و بعد از آن دعای عاشورا خوانده میشود و برای ملتمسین دعای خیر میکنند و از خداوند آرزوی قبول طاعات، نذورات و عزاداری شان را می کنند. در خاتمه نذری که در

ادامه نوشته

الف:- مراسم خوشی و شادی:

جوامع که در این دنیایی هستی زیست می نمایند هر کدام آن با رسم و رواج ها و عنعنه های مختلفی سرو کار دارند. این رسم و رواج ها  و برخورد های اجتماعی به نحوی به رفتار های آنها بر میگردد که تا چی حد نقش اجتماعی آنها در حیات انسانی مهم جلوه میکند. وقتی به این برخورد های اجتماع نگاهی گذرایی داشته باشیم  در می یابیم که در حقیقت همین رسم و رواج ها خود زمینه را برای تحقیق عمیق تر در ابعاد مختلف جامعه را مهیا می سازد. جامعه مالستان از این ارزش های فرهنگی نیز برخوردار میباشد که در اینجا لازم دانستم برای حفظ و نگهداشت آن به تحریر بیاروم. شایان ذکر است که اگر این مراسم ها امروز به قلم آورده نشود از اثر تهاجم فرهنگی از طریق رسانه ها، مهاجرت ها  و تکنالوژی روز از سایر کشور ها باعث نابودی آن خواهد گردید. چنانچه اکثر این مراسم ها که اجداد ما با آن سرو کار داشتند و تا به امروز آنرا انتقال داده اند، ولی متاسفانه در همین چند دهه اخیر بسیاری از این داشته های فرهنگی تغیر و یا به فراموشی سپرده شده است.

رسم و رواج های مالستان بعنوان یک عرف در عمق مسایل جامعه مالستان جا باز کرده است که نکته های ظریفی درخور اجتماعی در آن میتوان مشاهده کرد ومطالعه هر یک آن برای جامعه شناسی درخور اهمیت میباشد. ولی در میان این رسم و رواج به مسایل خرافی نیز بر میخوریم که خود اعتقادات و باور های سنتی مردم را انعکاس میدهد. نویسنده این سطور سعی بر آن شده تا برای حفظ این داشته های فرهنگی و اجتماعی که در برهه زمان از میان میرود و به فراموشی سپرده میشود تحریر نموده و برای نسل نوین که از اکثر این رسم و رواج ها بیگانه اند تقدیم نماید. بنا از خواننده محترم که وقت خود را صرف خواندن این سطور میکند اگر به نقایص و مشکلاتی و درج نشدن مراسم های بر میخورد برای اصلاح آن لطفا ما را اطلاع داده تا بتوان به نحو احسن آن برای دیگران تقدیم کرد.


الف:- مراسم خوشی و شادی:

1-  خواستگاری

همانطوریکه جوامع ملل با تغیر و تحولات همراه است، در مالستان نیز بسیاری از آداب ورسوم شان با تحولات فزاینده ای همراه میباشد. آنچه را که در دوران نه چندان دور یعنی پنجاه سال قبل رجوع نمایم در همه عرصه ها دگر گونی های را متوجه میشویم که تصور آن برای انسان غیر باور میباشد. حتی نحوه خواستگار و مراسم های دیگری نیز دچار تحول شگرف شده است. وقتى جوانی در مالستان به سن رشد میرسد و احساس مى كند كه مى تواند زندگى مشترك تشكيل دهد و توان اداره زندگى و تأمين نيازمندى هاى زوجه آينده اش را دارد به فكر ازدواج مى افتد. او اين آيده را غالباً ابتدا با گوشه و كنايه به مادرش منتقل مى سازد و مادر به گوش پدر يا برادر بزرگ تر، در نبود پدر مى رساند. غالباً طرح زن خواستن جوانان، ابتدا با گوشه و كنايه است. چون طرح نياز به همسر از سوى جوان به صراحت بين هزاره ها بر خلاف عفت جوان تلقى مى شود، لذا او، با گوشه و كنايه فكر همسر خواستن را به خانواده اش منتقل مى كند پس اين زمان خانواده جوان و پدر و مادر او، به فكر انتخاب دخترى جوان، با ايمان، عفيف و... براى پسرش مى افتد. 

آنگونه كه واضح است بيان نياز به همسر داشتن جوان كاملا محترمانه و اسلامى و موافق عفت و نجابت است. وقتی دختر مورد پسند شان را یافتند، یکی از نزدیکان داماد به خانۀ دختر میرود و از پدر دختر خواستار بستن پیوند و خویشاوندی میشود. با این جملات: که ما آمدیم تا پسرم را و یا برادرزاده ام را و یا برادرم فلانی را به غلامی ات قبول کنی. 

اگر مادر و یا خواهر و یا زن دیگری از نزدیکان پسر برود میگویند، که:" ما به خاکستر جاروب کردن آمدیم."

 هرگاه مورد قبول طرفین بعد از تعیین گله  یا قلین و «لاته پیرو[1]» و دیگر مسائل واقع گردید، مراحل نامزادی شروع میشود. به اصطلاح عامیانۀ مردم، لاته انداختن میروند. و آن قسمی است که یک روز یا یک شب اقارب داماد به خانۀ دختر میروند و طی مراسم خاص و تقسیم  شیرینی بعد از صرف طعام مراسم چادر انداختن شروع میشود. در قدم نخست کسیکه از اقارب داماد بزرگتر از همه باشد؛ کاکا، ماما، پدر بزرگ، کاکای پدر باشد، چادر را به سر دختر می اندازد. طبق معمول همه افرادی که از طرف داماد آمده اند هرکدام چادری با خود برای عروس می آورند و به نوبت چادر هایشان را بالای 

ادامه نوشته