تصاویر زیباسازی نایت اسکین

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
بهترین فصل سال در همین چند ماهی است که تا چشم آدم کار میکند سبزه زار های را می بیند که در جویبار ها و دامنه کوه ها روییده اند. اگر قطع نظر از جوی سرد زمستان آن داشته باشیم و تصویر آنرا از ذهن مان دور نمایم وفقط فضای گلگون این فصل را در پرده چشمان مان بگذرانیم احساس میکنیم که بهشت بال دنیا همان مالستان است. در همین ایام زمین های که قابل آبیاری اند و از شفتل گرفته تا ارشقه و سایر علف های مزروعه که از دیدن آن آدم سیر نمیشود، به دامنه کوها ونیلو های آن چشمان مانرا بچرخانیم نیز از علف های مثل قلغو، بدره، غیغو، کمی و غیره ارزش دیدن را برای آدم میدهد. و با تعبیری فصل جوان مالستان در همی چند ماهی است که همه جا سبز و شاداب و خواندن مرغکان بر سر درختان قد بلند اَرر و قد پخچ سیاه درخت، گوشهای آدم را نوازش میدهد. ولی متاسفانه که فصل آن بسیار زود میگذرد و همه مردم انگار که دشمنی با آن داشته باشند بجانش می افتند و آنرا درَو میکنند. در سالهای قدیم چنانکه محاسن سفیدان به یاد دارند دره های پر خم و پیچ مالستان مملو از علف و جنگل زار های بوده اند که حتا زندگی در کنار آن همراه با وهم و ترس نیز به همراه بوده است. شاید یکی از دلایلی که بتوان به وجه تسمیه مالستان اطلاق کرد همین مسئله ای باشد که سبزه زار های متنوع در آن می روییده اند. همین سبزه زار ها زمینه را برای پرورش گوسفندان و حیوانات اهلی دیگر مهیا ساخته است. چنانکه مردم مالستان گوسفندان را مال میگویند و پرورش بشترین مال در آن مناطق و فروش آن به مناطق دیگر مشهور به مالستان شده باشد.
چنانکه گفتیم در مالستان سبزه زار ها در زمانه های قدیم تر و تا آنجاییکه محاسن سفیدان به یاد می آورند چنان قد بر می افراشتند که رفتن در بین آن قد آدمها کوتاهی میکرد. ولی همان مسئله باعث میشد که در همین فصل زیبایی سال کوچی ها مطابق به احکام پادشاه مستبد به این مناطق سرازیر شده و فصل خوش و خرم را برای مردم این مناطق تلخ نمایند. آمدن کوچی ها همراه با وهم و ترس های به همراه بوده است که ساکنین محلی مالستان حتا به جرئت توان مقابله را با آنان به صورت جدی از خود نشان نمیداده اند، چون کوچی ها و رفتن آنها در آن مناطق خود یک مسئله سیاسی بوده و حکومت محلی و مرکزی از هر نوع جنایت آنان پشتیبای میکرده اند. بگذریم که چی روزهای سختی را برای مردم به بار آورده اند.
کوه ها در مالستان نظر به توان فزیکی افراد تقسیم گردیده است. تا جاییکه بعضی از خانواده ها حتا یک بلست بیده جای در اختیار ندارد، ولی آنانیکه قدرت و توان مالی و فزیکی را در آنوقت در اختیار داشته اند به کیلومتر ها کوه ها را در اختیار گرفته اند. آنانیکه بیده جای در اختیار ندارند بیده زار های دیگران را بصورت سه حصه تقسیم و یا نصف عهده دار میگردند که یک حصه آنرا برای خود و دو حصه آن برای صاحب بیده زار می کَندند. ولی امروز برعکس آن شده است. در مالستان به علاوه سایر علف ها، دو علف در کوهای آن بیشتر قابل دید است. یکی غیغو و دیگر کمی:
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
کمی و غیغو
غیغو یک گیاه با مزه تند است و حتا وقتی دست آدم بدون دست کش با آن لمس گردد می شارد و کسانی که پوست نازک دارند، کندن آن ویا درَو کردن آن برایش خیلی مشکل آفرین است. این علف دارای برگ های تار تار و نار های بلند که حتا تا سه متر هم میرسد و نار های آن گل میکند که دارای رنگ زرد می باشد. اگر نار های آن درَو نشود تخم کرده و در سالهای بعد می رویند. از این علف تند و تلخ برای گوسفندان و در کل مواشی مورد استفاده قرار میگیرد که در فصل زمستان برای مواشی که رفتن به بیرون برایشان غیر ممکن است داده میشود. خاصیت تندی این علف باعث چاقی و تندرستی مواشی میگردد و از همین رو مردم علایق بشتری به آن دارد.
کَمی را بیشتر برای مرکب ( خر) درَو میکنند و رسیدن( برگ آن زرد میگردد) آن برای کندن زود تر از غیغو میباشد و این علف را همراه با غیغو برای مواشی نیز می خورانند. بوی کَمی نسبت به غیغو متفاوت است و آنقدر تند نمی باشد.
در مالستان شاید بتوان گفت بیشترین فرصت کاری برای کار گران همین کَمی و غیغو باشد. چون فصل آن زود گذر است و اگر عجله نکنند شاید خشک شده و به زمین بریزد. از همین رو کارگران در این وقت بیشترین قدر و عزت و معاش را دارا می باشند. در همین روز ها یا شاید چند روز قبل کندن آن شروع شده است و بسیاری از کارگران از سایر نقاط هزاره جات نیز به آنجا سرازیر میگردند. کَندن کَمی و غیغو نیاز به یک داس دارد و دستکش چرمی در این اواخر نیز جایگاه اش را یافته است و از اول صبح به قمست معین کوه می روند و آنرا از زمین کَنده در یک نقطه به مقداری که در هنگام خشک شدن توان انتقال آنرا داشته باشد کلوله یا قَوده میکنند. این روال شاید تا یک ماه و کم و بیش دوام بیاورد. کَندن آن نظر به توانایی و مورد نیاز خانه را در بر میگیرد که چی حد گوسفندان و مواشی را در خانه نگهداری میکنند. اکثر آدمها برای فروش بیده می زنند. معمولا برای هر مواشی دو بار خر را مد نظر میگیرند که فصل زمستان تا بهار که برف ها آب گردد کفایت میکند. بعد از اینکه کندن آن تمام شد نوبت به جمع آوری آن میگردد. در سالهای قبل آنرا در همان نیلو ها وقچار کوه به اندازه ای که توان انتقال آنرا مرکب داشته باشد مقداری قَوده را جمع میکردند و بعد از آن مرکب را در آنجا برده و قَوده های کَمی و غیغو را به شکل ماهرانه ای بسته میکردند و بعد بالای خر گذاشته و به خانه انتقال میدادند. غیغو خاصیت عجیب دیگری نیز دارد؛ اگر به گاو ها داده شود چاق میگردند و تندرست ولی برای مرکب اگر داده شود به احتمال قوی بینایی چشمانش را از دست میدهد از همین رو غیغو و کَمی را بصورت جدا گانه قَوده و انتقال می دهند. د رحالیکه هر دوی آن ممکن در کنار هم روییده باشند.
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
شاو قونته یا شاو قولته
این اصطلاح برای کسانی استفاده میگردد که در زمان آمدن کوچی ها بصورت شبانه روزی از بیده های شان محافظت میکردند و بعد از اینکه برای مدتی پای کوچی ها کوتاه گردید کسانی که راه شان دور بودند و رفت و آمد برای شان مشکل می نمود شب را در همان نزدیکی تقسیم جای بیده اش در کنار چشمه ای خیمه می زدند و نان و خوراک شان را در همان جا انتقال میداد و بصورت شبانه روزی در همانجا بیده می زنند تا از ضیاع وقت جلوگیری گردد.
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
بسته کردن بار های بیده

بسته کردن بار های کَمی و غیغو به دو شکل صورت میگیرد: اول اینکه تخته بار میگویند و آنرا طوری بسته میکنند که ریسمانی را که دارای دو چوب که شکل قوس مانند را دارا است و در سر آن ریسمان بسته شده که تای باری می نامند در زمین پهن نموده و قَوده را بالای آن به شکل دیوار به طول حدود سه متر و بلندی حدود دو متر میگذاشتند و بعد با ریسمان دیگر آنرا محکم می بستند. وقتی آنرا بالای خر انتقال میدادند با ریسمان دیگر که سر باری میگویند به پالان مرکب به چنگگ ها می بستند که انتقال آنرا از شاخ یا قله کوه ها ممکن سازد. مجموع این سه ریسمان و یک تیاغ یا عصا که با آن بار را نگهمیدارند بار جامه میگویند.
دوم، نوع بار گیاز است، که این نوع بار بستن شکل ساده تری را دربر دارد و معمولا در زمین های هموار و انتقال گندم و رشقه های استفاده میگردد. ولی برای شخصی که انتقال میدهد مشکل است. چون وی در عقب مرکب قرار میگیرد و بیشتر کنترول مرکب را از دست میدهد. از سوی هم این نوع بار برای مرکب راحت تر است، چون پاهای پشت سر آن آزاد میباشد. در این نوع بار دو شاخه چوب بطول حدود دومتر نیاز است و حد فاصل بین این دو چوب بصورت موازی حدود یک و نیم متر با ریسمان باهم پیوند داده میشود. بعد آنرا در جای که قَوده ها را جمع کرده به زمین هموار میکند و بالای قَوده ها را می چیند و با ریسمان دیگر از بالای آن به دوطر چوب ها محکم می بندند.
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
پشتیره
در بعضی نقاط مالستان که کوه ها و دره های تنگ و خراش وجود دارد و راه مرکب امکان اش نیست قَوده های علف خود را با پشتیره انتقال میدهند. این پشتیره ها به حد توان آدمها است که تا چی حدی توان انتقال آنرا دارند؟ از اینکه آنرا با پشت انتقال می دهند آنرا پشتیره نامیده اند.
بیده کندن در سالهای وقت بشکل یک عنعنه بود و بیشتری از خانواده ها معیشت شانرا از آن طریق مهیا می ساختند. ولی امروز رونق آن از کار افتاده و مردم زیاد علاقمند آن نیستند. سال به سال رشد و نموی آن کمتر میگردد. از سوی هم آنانیکه بیده می زنند کمتر از مرکب ها استفاده میکنند چون امروز تمام قَوده ها را در پایین کوه در جاییکه راه موتر موجود باشد جمع میکنند و آنرا با موتر به خانه هایشان انتقال میدهند.
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
الله دوست
در هنگام بیده کندن آنانیکه عقب می ماندند از دوستان و آشنایان خود تقاضای کمک میکردند و این کمک کردن را آشار میگویند. در روز آشار بخاطریکه آشارچیان لحظه های خوشی داشته باشند الله دوست سر میدادند و کوه و کمر های صدای شانرا انعکاس میداد و با انعکاس صدای خود احساس راحتی میکردند. البته الله دوست را همه بلد نیستند و آن هم از خود مهارت میخواهد و همانند یک هنرمند بصورت مشخص در بسا موارد از او دعوت به عمل می آمد. الله دوست را بیشتر در هنگامیکه از کنج قول ها به سمت نیلو در حرکت میشدند و در نیلو ها هوای خنک می وزید و صدایش را به نقاط دور انتقال میدادند سر میداد. و یا در هنگامیکه بیده کندن را تمام میکردن که معمولا در قله کوه میباشد الله دوست در کوه ها می پیچید.
این هم یک نمونه ای از الله دوست:
الله ،الله، الله
نور از نبی کرم از مرتضی علی
هر کی از دوستدار علی است، یک الله الله
در اینجا دیگران با گفتن الله الله او را همراهی میکنند.
نور از نبی کرم از مرتضی علی
هرکسی الله کند خدا ونبی به او شفا کند
جل جلی وبل بلی ملک از خدا تخت از علی
هرکسی الله کند خدا و نبی به او شفا کند
یک الله الله …….
در اینجا بازهم از اینکه دیگران را سهم داده باشد تقاضا میکند که الله الله بگویند. و بعد از این صدایش آهنگین تر می سازد و ادا هایش را طولانی تر می سازد و ادامه می دهد.
علی الله دوست
که مولا دوست
علی اسدالله شیر خدا
علی الله دوست
که مولا دوست
گندم پوست الله دوست
گندم آتی سخی پوست
علی الله دوست[۷]
به همین قسم بیت ها تکرار میشود.
تصاویر زیباسازی نایت اسکین