شاعران شیرداغ مالستان8
1- ملا قطمیر شاعر مشهور ازمردم چکتمورشیرداغ است که درعصر هزاره گی قبل ازسرکوبی امیر عبدالرحمن بوده اشعار نصایح اودر هزاره جات درمحافل عمومی جشن وعروسی ها رایج و نقل مجالس بود. متاسفا نه این اشعا رجمع آوری نشد وغزل خوا نان هم به مرور زمان ازمیا ن رفتند. باآمد ن رادیو، ضبط، تلویزیون دیگرغزل خوانی بسا ط شان جمع شد.
ملا قطمیراز قوم شیرداغ آزرده شده ودرکیمسان ارزگان کوج نموده ساکن می شود. مشهور بود که او یک گاو کشته به مردم داده که دیگر مرا شیرداغ نگویید ودراشعا ر خود ازقوم گلایه داشته اما درآخر پیشیمان می شود ویاد وطن می نماید.می گوید: در مرض که فوت شد آرزو نمود که اگریک جام آب ازچشمۀ دهن قول شاه چکتمور که سرد وگوار است بخورم آرزویم تمام وخوب می شوم. مرحوم ملاسلمانعلی پالان بمن گفت: من سر قبرستان که ملا قطمیردفن بود درکیمسو رفتم ومردم می گفت ملا قطمیر این جا دفن است. رحمه الله علیه.
چند شعر ازملاقطمیر:
ای دوستو بی بینید قضا قدرنموشـــه - ازپوست آدم زادشــیطوبــدرنموشــــــه
ازقوم وخویش بدفعل بیگانه است بهتر- بیگانه هرچه باشــد پشـت پدرنموشــه
فوج وسپاه عالم یک جرگه تونیــرزد - بی پوست کرک جنگی کاغذسپرنموشـه
حرف زن وشوی هردوهرچند برابرآید- شوهرکه سست نباشدزن جلوه گرنموشه
ازدم خربگیــری آخررسی بــه منـزل - مردم بی مـــــــروّت مقــدارخــــرنموشـــه
اطلس هرانچه کهنه پالون خرنموشه - اولادشــــاه مردو خرکوتل گرنموشـــــــه
ازگفت وگوی قطمیرآغامشوتودلگیر- دریاازچـــل چـــل سگ مــردارتر نموشـــــه.
چکارآید:
فلک شددرکمین نیرونشان مرگ شدپیدا
به جزخالق دیگرخلقو ترادردم چکارآید
به روی توسن چوبی به صدناله وآشوبی
سمند ابلق سرکش ترادردم چـــکارآید
ترابرتخته اندازدبرای غسل یک سـاعت
طبیب وداروودرموترادردم چـــکار آید
به بردن سوی قبرستان خلایق جمع میگردد
به جزخالق دیگرخلقو ترادردم چکارآید
کفن درگزکه شدنه گزقبای زربه تواطلس
ببین این مال واین دنیا ترادردم چکارآید
بماندبین قبرستان بیبیند خویش وقومانت
به این دنیای دون بودن تراآندم چکارآید
گذارد بین قبرتنگ درآن وادی تاریکی
ببین این مال واین دنیاترادردم چکارآید
که ناگاشخص پیداشدبصدقهروبصد هیبت
زندگرزش ، به این د نیا تراآندم چکارآید.
این اشعارهاراجسته گریخته مرحوم قربان کربلایی فیضی فرزندحسین بیوی ماکه، که درسابق ازغزل گویان محل بود ولی درمشهد حافظه اش کمی ضعیف شده بود، ازقول اویادداشت نمودم، خدابیامرزد.
باانتشار این اشعار درصفحۀ فیسبوک شیرداغ آقای محمدعلم احمدی فرزند مرحوم الحاج میرزا محراب علی خان شیرداغ که پدر بزرکش مرحوم ملا احمد تاریخ نویس وپدرش هم ازنویسنده ها وفرد ذی اطلاع درتاریخ بود، این دو فطعه شعر ملا قطمیر را برایم فرستاد که ازایشان تقدیرمی گردد.
دم زنم
ابتدای اول ازخلّاق رحمو دم زنم
وصف شاه میگویم وازشیریزدو دم زنم
دوم ازوصف وصفات شاه دین گویم حسن
سوم ازسیدحسین شاه شهیدو دم زنم
چارم ازگفتاصفات شاه ذین العابدین
پنجم ازباقرامام گوهرکوه دم زنم
ششم ازجعفربگویم هفتم ازموسی امام
هشتم ازسلطان علی شاه خراسو دم زنم
نهمین نازم زاوصاف تقی درهرکجا
دهم ازشاه نقی گلبرگ رضوو دم زنم
عسکری گفتاصفات جان اوراصبح و شام
انچه مهدی گشته پنهان شاه دورو دم زنم
دروصف چهارده معصوم ازشعرهای قطمیردرنوشته های پدرم یادم هست.
چه میداند
عزیزو مردو مو قدر شهی مردو چه میداند
کسی ناخوان حروف خواندن قراو چه میداند
کمال وفضل ودانش آدم نادو چه میداند
دل چون سنگ ازباریدن بارو چه میداند
سخن رافاش میگویم ولی حیوو چه می داند
--------
نصیحت های دنیارا بناباور چه میگویی
صدای بانگ آذو رابگوش کرچه میگویی
ره ورسم مسلمانی بهرکافرچه میگویی
صفات کار زرگررا به اهنگرچه میگویی
بزر دوزی ولیکن بوریا بافو چه می داند
--------
جوان مردی وکارنیگ ازهرکس نمی آید
خواص خوب وخلق خوش هم ازناکس نمی آید
شکار آشیان باز از کرگس نمی آید
سخن راسعی کن ازلب برون شدپس نمی آید
که کار خوب وبد را ابله ونادو چه می داند
--------
دوای درد مندو رازبی دردو چه می پرسی
هوای روز میدورا زنامردو چه می پرسی
بخیلو را زکات مال ازایشو چه می پرسی
صواب سفره را ا زمردبی مهمو چه می پرسی
که بیدردو ولی قدر طبیبورا چه می داند
سلام حاجی چندقطعه شعرمخمس ازشعرهای قطمیرکه
بخاطرداشتم خدمتتان تقدیم شد.یاداشت کنید.
تشکر آقای محمد علم جان احمدی.
2- سیداکبرشاه آقا
شاعر برجسته بوده در عصرخود نسبت به رویدادها وحوادث شعرمی سروده وا شعارش را مردم همه حفظ می نموده ویک به یک نقل می کردند. متا سفانه اشعار اوجز ابیات متفرقه وپراکنده درد ست نیست. ازباب نمونه :
داستان اوغان بخشعلی و جنگ خرگوش:
بسی کشته ام موش ومرغاک ومار- ندیدم به مثل همین روزکار
زدم چوب محکم به فرق سرش - گمانم که شد طوطیاپیکرش
بدیدم که اوایستاده به پاه - به من حمله آوردچون اژدها.
قصیده جنگ آهودرفضیلت شاه مردان علی(ع).اشعاردربارۀ ارباب های شیرداغ.
دزدقدید:
نترسیدی زآه طالب شیرین کلام ما - ندیدی بیرق بوالفضل بربالای بام ما.
تعریف چای:
درجهان کیمیااثردراین زمان چای است چای - درمذاق دلبران وعاشقان چای است چای
رنگ رنگ وپرترنگ آوازاوبا صد شرنگ - زینت زیب بزرکان زمان چای است چای.
وضعیت دختران ارباب :
اززنخ تابندزانوبندزده شرشرکند - بخمل وکیمخا واطلس پرهن دربرکند.
ماجرای خزینه ومردم گلو :
گلوخاکت به سرباداچرااین فتنه هاکردی - ببردی مال واموالش حسن رابینواکردی.
و.....
3- سیدشاه زمان
شاعربرجسته ومعروف بوده اشعارعشقی وغزل های شادمانی وداستان را می سروده که اشعارشاه
زمانی درمحفل غزل خوانان خوانده می شد. یک رباعی ازشعراومی آورم:
خورشیدرادرخشان درحوض آب دیدم - باصد کرشمه وناز هم چون حباب دیدم
بادصبامعطـرازآب گشـــته پیــــــدا - عذرا ست یاکه لیلا یا من به خواب دیدم.
در عصرحاضر تعداد شاعران جوان و مطرح ازشیرداغ داریم که از شعراء مشهور میان شاعران معاصر است ازجمله:
1- سلمان علی ذکی
2- علی مدد رضوانی
3- حبیب الله نجفی
دروادی شعروشاعری گام نهاده دروبلاگ سیمای شیرداغ اشعارش رامی گذارد. قابل تحسین است

حبيب الله نجفي هستم. در يكي از روزهاي 1354ش. باغبان مهربان باغ هستي، گل وجود را به من هديه كرد. با دنياي اسرارآميز «الف و با»ي خواندن و نوشتن توسط ملا غلامشاه مظفري، ملا محمد شفا، محمد نبي مبلغ و پدر كلانم مرحوم جمشيد كربلايي كه فرد سرشناس، مذهبي، مؤمن، علم دوست و باسواد قريه خوشحال شيرداغ بود، آشنا شدم. در فصل سرد و برفي 1371، روزنه جديدي به رويم باز شد؛ حوزه علميه امام جعفر صادق(ع) شيرداغ اجازه داد تا از خرمن معرفت ديني خوشه آگاهي بچينم. تابستان 1374 با كاروان پرستوها همراه شدم و بهشت آمال و آروزهاي خود شيرداغ قشنگ را جاگذاشتم. اكنون چهارده سال است كه انتظار ميكشم روزنه صلح، دوستي، امنيت و آرامش به روي همه پرستوهاي مهاجر باز شود و روزگاري فرارسد كه همه باز جويند وصل خويش.
برگرفته از وبلاگ سیمای شیرداغ http://sina1010.blogfa.com/post-24.aspx
دوشعرش که برای شیرداغ سروده می آورم:
30/7/1391 - قم
بیرارو شــــاد وبا اومـــاغ باشیم – نگهبـانی برای بــاغ با شیــم
اگه دشرق وغرب عالم هستیم – همه دلواپس شیرداغ باشیم.
22/9/1391 – قم
دلم تنگی هوای پاک شیرداغ - دوچشمم ابری ونمناک شیرداغ
خدایاقسمت دفن تنــــم کن - اگرمردم فقط درخاک شیــــرداغ.
یادی از غزل خوانهای شیرداغ:
دررأس آنان ارباب اسحاق مهرعلی کی که بعد به سیاچوب رفت، غلام حسین جرس ازمردم چکتمور معروف ترین غزل خوان شیرداغ بوده است.حسن علی جانه درجاغوری وسیاچوب ومزار زندگی نمود ودرمشهد به رحمت حق پیوست. موسی خان ماکه پدرآخوند عمو در جاغوری زندگی وهمان جافوت شده است. ایبک غلامجی درمشهد فوت شد. قربان ماکه درمشهد فوت گردید. رمضان اختیارماکه درشیرداغ درقیدحیات است. خلیفه سرور ماکه، قوات علی، و محمدعلی زاهد ازخدایداد چوره . علی شیرقوشو، محمدحسین تاله قول، ملاسلمانعلی محمدی، حسین دنیا بیگ چوره دروطن فوت شده . قمبرزاهد چوره دروطن. وعبدالله خوش خوش درورامین سرحال وشاداب است.ملا خادم وملاحسین علی بایی و ملا محمدعیسی اندال فوت شده، سلمان قریه دار، حاج هاشم وپسرعلی بخش کلبی ازخوشال برحمت حق پیوسته است. ازجوانهای بعدی عوضعلی ناصر حواله دار وجانعلی اخلاقی ازدنیابیگ ونعیم الوما غزل خوان خوبی بود. غزل خوانهای دیگری درسایرقریه ها بوده که متاسفانه یادم نیست.
منبع: سرزمین شیرداغ http://shirdagh.blogfa.com/
میرآدینه