کوه اوچک و آوغار

اوچک یا آوچک( چکیدن آب)

اوچک یا آوچک( چکیدن آب)

اوچک نام که هر کسی به زبان بیاورد حتما تداعی کننده همان کوه بلند و زیبایی در قسمت غرب میرآدینه را در ذهن می رساند. این کوه در قسمت غرب میرآدینه که قول گودال و مکلی را از هم جدا میکند قرار گرفته است. اوچک نمای زیبای به بلند آسمان یادواره و خاطره های زیادی را تازه میکند. برعلاوه اینکه این کوه زیبایی خاصی به میرآدینه بخشیده است منطقه استراتژیک را نیز احتوا کرده است. یعنی وقتی کسی در سر این کوه قرار گیرد تمام نقاط میرآدینه را تحت کنترول خود قرار میدهد. ولی بالا شدن به قله آن  هم کاری ساده نیست و هر کسی نمیتواند به آنجا برود. چون قسمت های بالای کوه از سخره های بزرگی تشکیلی شده است که قدم گذاشتن رابه آنجا مشکل می سازد. وقتی از پایین کوه و یا از نقاط دیگری میرآدینه آنرا تماشا نماییم احساس میکینم که هیچ راهی برای فتح قله ای آن وجود ندارد و در بالای آن جای پای هم وجود نخواهد داشت. ولی برخلاف تصور قسمت بالای آن شکل یک تپه کوچک میباشد که میتوان به راحتی آنجا گشت و گذار کرد. به گفته ای بعضی از محاسن سفیدان در همان نقطه اعظمی کوه اوچک در زمان های سابق آب نیز وجود داشت که به مرور زمان از اثر خشک آبی های که پیش آمد خشک شده است و در میان چاهی که در آنجا وجود دارد وقتی سنگ انداخته شود بعد از طی مسافه ای صدای آب شنیده میشود. در میرآدینه دو کوه اوچک وجود دارد که یک آن همین اوچک که در قسمت غرب میرآدینه که نزدیک به قریه قول موش و جاله قرار دارد و کوه اوچک خورد که در آخیر نقطه ای میرآدینه به سمت غربی اوچک کلان قرار دارد. اوچک خورد همانند اوچک کلان است وقتی به آن نگاه شود از شباهت های آن به خوبی میتوان دید. اوچک خورد قسمت غربی آن با منطقه ای کوتل خارزار و سبز دره متصل است.


حدود بیست سال قبل مردم منطقه سخنانی را  به میان می آوردند که گویا خارجی ها به کوه اوچک سفر نموده و آنرا با دستگاه پیشرفته ای خود دیده است و برای مردم گفته اند که در زیر این کوه دریایی وجود دارد و در آن نهنگ کلانی است که روزگای از آنجا بیرون خواهد آمد. اینکه تا چی حد واقعیت دارد یا خیر؟ نمیتوان بر آن تاکید کرد. ولی از چهار طرف آن کوه بلند چشمه های خروشان آب زلال از آن جاری است.

کوه اوچک کلان در قسمت شمال غرب قول مکلی و به طرف جنوب غرب و همچنان قسمت شرقی قول گودال موقعیت اختیار کرده است. برای شما پیشنهاد میکنم هر موقعیکه به میرآدینه سفری داشتید حتما از قله بلند کوه اوچک نیز دیدن نماید، حتما خاطره های زیادی از آن برای تان باقی خواهد ماند.


کوه اوغار یا آو غار( غاری آب)

این کوه در قمست شمال میرآدینه قرار گرفته است. کوه آوغار نسبت به  کوه اوچک بلند تر واقع شده است. این کوه ساحه طولانی را احتوا میکند که طرف شمال میرآدینه را بطور کامل اختیار کرده است. کوه اوغار نیز چنانکه از نام آن پیداست دارای ذخایر آب فرراوانی است که از چشمه زار های آن آب جاری است. وقتی این کوه را از دور بنگریم صاف و هموار معلوم میشود ولی وقتی به آنجا قدم بگذاریم آنگاه می بینیم که دارای قول ها و دره های خورد وکلانی است که هر کدام آن آدم را به وحشت می اندازد. وقتی بخواهی به سر قله این کوه سر بزنی لازم است که یک روز را مختص به آن قرار بدهی. دره های خورد و کلان آن طوری قرار گرفته است که اگر راه را گم نمایی دیگر رفتن به بالا و یا آمدن دوباره به پایین کاری ساده ای نیست. در قسمت منطقه آبدانه آغیل کاکا چشمه ای با آب گرم از همین کوه خروشان است و عجایب دیگری که این کوه دارد در این است در قسمت آغیل ماقی بعد از گذشتن تپه ای که به دره های این کوه می رسیم که از سخره ای آب فواران است. وقتی آن آب به پایین می ریزد در میان ریگ ها جذب میگردد. از سویی هم غاری در این کوه  وجود دارد که از دوران قدیم و تا حال به آن سنگ های انداخته شده ولی با سرو صدا در داخل آن گم میگردد و کسی تا هنوز سری آنرا نیافته است. در همین تپه ماقی وقتی برگردیم در سالهای حدود1379 مردم آن ناحیه متوجه غاری شدند که از تپه به سمت آن کوه آوغار ساخته است. آنان منسجم شدند و در خالی کردن آن شروع کردند. این غار به بلندی قد انسان که به راحتی از آن کراچی و یا گادی را میتوان عبور داد ساخته شده است. از اینکه این تونل از ریک و خاک پور گردیده بود نیاز به وقت بود تا آنرا خالی نمایند و از آب آن تپه را زمین زراعتی بسازند. از تونل چنان بر می آمد که در قرن های قبل در آنجا انسانهای زندگی میکرده اند که حتا امروز با وجود تکنالوژی و دستگاه های مجهز نمیتوان چنین تونلی را کندن کاری کرد. کندن کاری تونل همانند بودای بامیان در میان سخره و سنگ ساخت شده است. مردم بدین باور بودند که از آن تونل در زمانهای سابق آب را برای زراعت انتقال داده اند. از همین رو با کشف آن تونل تلاش کردن که که آنرا خالی نمایند. اینکه چرا موفق به خالی کردن آن تونل نشدند تا حال برایم معلوم نیست.


عجایب دیگری که کوه آوغار دارد در این است که در بوم قوشنک تنها راهی که میرآدینه را به قوشنک و در کل به ولسوالی دایه وصل میکند همین دره است که دارای پر خم و پیچ های زیادی است. در میان این دره یا بوم غاری است که سری آنرا کسی تا حال نمیداند. فقط روایاتی از مردم باقی است که در سالهای وقت یک پشک را در آن گذاشته بوده اند و راه غار را نیز دیوار کرده بوده اند. بعد از چند وقت همان پشک از منطقه مکنک مالستان که آنطرف مالستان را قرار دارد و در امتداد همین کوه آوغار میباشد بیرون شده است. ولی غار اصلی که انسان به راحتی میتواند در آن داخل شود حدودا به فاصله صد متر وجود دارد و بعد از آن غار باریک میگردد.

کوه آوغار را از همان غار آب نام نهاده اند. این کوه طرف شمال میرآدینه احتوا میکند و آنطرف آن منطقه قوشنک قرار دارد که به طرف شمال کوه آوغار میباشد. سلسله ای این کوه از مرز منطقه ای زردک یا سبز دره شروع شده و تا منطقه ای سوکه، و امتداد آن به شینده می رسد که در هر منطقه نظر به قریه ها نام های مختلفی را بخود میگیرد. امتداد این کوه چشمه خروشان را در منطقه لعلچک و سوکه و همچنان تا بلاغه و ... برای مردم به ارمغان آورده است.

میرآدینه


میرآدینه زیبا!

میرآدینه منطقه زیبا و سر سبز است که با دیدن منظره آن روح آدمی را شاد می سازد. این منطقه از نام پدر کلان شان گرفته شده است که در قرن های وقت در آنجا زندگی میکرده اند. مقبره میرآدینه در ناوه پشی مالستان موقعیت دارد که سنگی به طول دو و نیم متر بالای آن ایستاده است به گفته ای محاسن سفیدان میرآدینه؛ این منطقه که بنام میرآدینه مسمی است در سالهای دور و درازی میرآدینه در اینجا زندگی میکرده اند. پدر کلان میرآدینه در اوایل ساکن دوره بوده  که نام پدر کلان میرآدینه می باشد و امروز نیز به همان نام یاد میگردد. بنا به قول این محاسن سفیدان، قول دوره را میرآدینه به سید ها خمس داده است و امروز در آنجا همه سید ها زندگی میکنند.

قبر میرآدینه در منطقه ای بنام ناوه پشی امروزه نیز برای همه گان هویدا است و هر رهگذری که از آنجا عبور نماید چشمان شانرا بسویش می کشاند. ولی متاسفانه تا بحال کدام تعمیری برآن ساخته نشده است. ممکن به اثر جوی  نا مساعد سنگی که به طول حدود دو و نیم متر بالای آن ایستاده است نقش زمین گردد. به گفته محاسن سفیدان آن سنگ را خود میرآدینه با پشت در آنجا انتقال داده است. ناوه پشی نیز در قدیم الایام مربوط به میرآدینه بوده است. وی هنگامیکه شخصی از تولد فرزند به خانه میرآدینه مژده گانی میدهد میرآدینه شرینی آنرا همان منطقه ای ناوه پشی را هدیه میدهد. از میرآدینه بنابر گفته ای محاسن سفیدان دو پسر بجا مانده بوده که یکی آن میرلی و دیگری باتور نام داشته است. ولی در سندی که در وبسایت مالستان نشر شد از سه پسر بنام های:   میر احمد، پیر احمد و علی نامبرده است. شواهد و منبع موثقی در این باره موجود نیست. ولی نظر به همان سند میرآدینه را پسر گگره و گگره را پسر دوره، و دوره را پسر دوره بای ابن قبر ابن سعد ذکرده است. از سویی هم محاسن سفیدان نیز به همین نامها اشاره میکند که وجه مشترکی را میتوان در میان این دو روایت مشاهده کرد.

 



ایجاد این وبلاگ بنام میرآدینه بخاطر زنده نگهداشتن نام آن شخصیت بزرگوار میباشد چون احساس میکنم که بعنوان فرزند میرآدینه بر ما است که در حفظ نگهداشت نام ونشان آن سعی ورزیم. شاید بعضی از دوستان مرا متهم به منطقه پرستی نمایند که بعید هم به نظر نمی رسد، باید به عرض برسانم که دنیای امروز تلاش می ورزد که در قدم نخست شخصیت خود و فامیل خود را در سطح منطقه مطرح سازد و در مرحله بعد در سطح قریه وبالاخره در سطح ولسوالی و ولایت و کشور. من هم با استفاده از همین نظریه میخواهم که در قدم نخست دار و ندار میرآدینه در فزای مجازی ارتباطات با فرزندان آن که در گوشه و کنار جهان زندگی میکنند از این طریق مهیا سازم تا بتوانیم با تبادل نظریات یک راهکار درست را در حفظ نگهداشت پدر کلان مان ایجاد نمایم. پس بر همه شما دوستان است که نه تنها در سطح میرآدینه بلکه از هر گوشه و کنار که در مالستان زندگی میکنید مطالب ارزنده تان را از این طریق با سایر دوستان تان شریک سازید.




کوه خوجه

کوه خوجه یا خواجه

کوه خوجه یا خواجه به بلندای آسمان در غرب میرآدینه سالهای سال است که استوار و مقاوم در جایش میخ کوب شده است. این کوه منطقه ای پشی، زردک و میرآدینه را از هم جدا میکند. موسفیدان میرآدینه روایتی را در این خصوص به یاد دارند، که در زمان های قدیم در آنجا خواجه ای زندگی میکرده که خزانه دار حاکم آن زمان و آن دیار بوده است. این خواجه یک شخص صادق و امانت دار بوده از همین رو همه ساله بیاد او مردم نذری را بنام خوجه گورو( شخصی که گاو ها را می چراند) میان فقرا تقسیم میکنند. دلیلی به اثبات این روایتی خود نشانه راه یا سرک که از فرق آن کوه به پایین امتداد یافته وهویدا می باشد اشاره میکنند. این خواجه بعلاوه خزانه داری گاو گوسپند را نیز در اختیار داشته است. وقتی که گاو و گوسپند را برای نوشاندن آب به پایین کوه می آورده است همین راه را ساخته بوده.

کوه خوجه جوره و نمونه خود را در منطقه ندارد چون منبع خوبی برای ذخیره آب بوده و برف های زمستانی را حتا تا فصل تابستان در خود نگهمیدارد. همچنان نداشتن سنگ و سخره که باعث بروز مشکلات در رفت و آمد به سر کوه گردد وجود ندارد، چون همه جای آن با سنگ های ریز و خاک های قابل نمو برای علف و هرزه ساخته شده. همین امر باعث رشد و نموی علف ها بخصوص کمی و غیغو میگردد که برای گوسفندان نهایت مفید میباشد. در سالهای قدیم مردم میرآدینه خصوصا قریه های مزار، دیپه خشک آب، جاشه بالا و پایین و چک آب یک روز بخصوص را مد نظر میگرفتند و هر آنکه توان رفتن بر سر کوه خواجه داشتند حرکت میکردند. در آنجا غذاهای مورد نظر شان را می پزیدند و دنیای هستی را از یک چشم می گذراندند. در این چند سال اخیر وقتی که تصمیم بر آن شد که آنتن مبایل در آنجا نصب گردد راه موتر را نیز کشیدند و سهولت را برای رفتن در آنجا فراهم ساخته است. سر کوه خوجه همانند یک تپه کلان است که هیچ احساس نمیکنی که در سر کوه به امتداد آسمان قرار داری. در سالهای پیش به صورت ناگهان چاهای در آنجا کنده شد که جز تیکر های سفالی چیزی دیگری به چشم نمیخورد. مردم تبصره داشتند که از آنجا گنج ها پنهانی را برده اند که دور از واقعیت هم نبود. بعدا برای خالی کردن جای آنتن مبایل چند جای دیگر را نیز کندند، گویا آنها هم از نهفته بودن گنج آگاهی داشتند ولی خدا میداند که چی کردند؟ ولی نادیده نباید گرفت که حق الزحمه خود شان را بدست آوردند.

کان سرب

کان سرب در منطقه ای کوتل زردک که حد فاصل میان میرآدینه و زردک میباشد وجود دارد. این کان سرب را حدوداً 60 الی 70 سال قبل مردم کشف کرده بودند. در آن زمان از سرب بعنوان تیر تفنگ های سربی استفاده میکردند. استفاده از این کان را وقتی مردم متوجه شدند که تعدادی در وقت کندن علف های کمی و غیغو به آنجا رفته بودند. وقتی می خواستند برای خودشان چای را آماده نمایند، آتش را در دادند و ناگهان از آب شدن سرب اطلاع حاصل کردند. بعد از آن به کندن آن پرداختند و آنرا به خانه انتقال داده و از آن برای تفنگ های سربی استفاده می بردند. امروز که کاربرد چندانی ندارد کسی به آن محل سر نمی زند.

ذغال سنگ

این معدن در منطقه قول حاجی در مسیر راه کوتل پشی موقعیت اختیار کرده است. وقتی رهگذری به سوی پشی در حرکت شود با دیدن تپه سیاهی که نشان از ذغال سنگ را می نمایاند متوجه میشود. ولی مردم تا هنوز از آن کدام استفاده نبرده است. در حدود سالهای 1381-1382 تعدادی از اینجنیران که قبلا در کان کوله( ذغال) کویط پاکستان کار کرده بودند به آنجا رفتند و در صورت موافقت دولت میخواستند کار آنرا شروع نمایند. به گفته آنان همان ذغال سنگ بصورت یک رگ به سمت جنوب میرآدینه که کوتل داک پریده می گویند امتداد یافته است. در همان زمان آنان مقداری را جمع آوری کردند و برای امتحان با خود بردند. شاهدان عینی از سوختن آن ذغال سنگ ابراز رضایت میکردند. لازم است تا در این عرصه حکومت دست به کار شود که با این حال میتوان مصروفیت های کاری برای مردم ایجاد شده و باعث رونق ا قتصاد آنان نیز گردد.

معدن آهن

این معدن در در بین دره کوچک که بطرف کوزمت قول میرود وجود دارد. در آنجا از چشمه ای آب جاری است که همراه با رنگ زرد که نمایان از آهن را می نمایاند دیده میشود. این آب از اثر وجود آهن قابل نوشیدن نیست و چنان تصور میشود که در دل کوه معدن آهنی وجود دارد که آب از بالای جاری است. در قسمت های سر کوه خوجه نیز سنگ های با رنگ سیاه و آهنی وجود دارد که همه اینها در یک منطقه و باهم پیوست دارد. این معدن نیاز به تحقیق کارشناسانی دارد تا از وجود آن مطمئن گردد.

 

 

ساخت و ساز در میرآدینه

بهره برداری یک باب تعمیر چهار اتاقه کلینیک میرآدینه با هزینه مردم!

وقتی وارد دیار مالستان بشوی کمتر از ساخت و سازهای دولتی چشمانت را مشغول می سازد. مردم آرام و ساکت همانند سالهای دور دراز که احساس نمیکنی حالا دولت هم وجود دارد و به حل مشکلات آنها می پردازد. چند روزی که در آنجا بودم خواستم سری به بازار میرآدینه مرکز ولسوالی مالستان بزنم، آنجاییکه همه دارو ندار یک ولسوالی در بالای تپه قارو جا دارد. ساعت هم از ده میگذشت و قدم هایم را بسوی بازار بر می داشتم، نا خود آگاه یکبار متوجه شدم که نزدیک کلینیک رسیده ام و در پیشروی کلینیک ساختمان چهار اتاقه که قبلا از دید پنهان بود، به پرده چشمانم ظاهر گردید. با دیدن آن حس کنجکاوی از چگونگی ساخت آن در سرم زد و از شخص که مشغول کار بود و چهره آشنایش را که دیدم احساس راحتی کردم که میشود به آسانی همه چیز را پرسید.  وقتی از ایشان جویای احوال شدم و او هم بدون کدام قید وشرط با من هم کلام شد. بعد با دلگرمی و قاطعیت در کارش بیان داشت: تعمیر را که مشاهده میکنی دارای چهار اتاق میباشد که با هزینه خود مردم میرآدینه ساخته شده است. مسئولیت پیشبرد کاری آنرا آقایان هر یک: خلیفه میرزاحسین، ملک نادر، داکتر غلام حسین، محمد علی رفیعی، ظاهر رحیمی و علی جمعه بدوش دارند.

آنگاه به سمت ساختمان دیگری که در حال کار بود اشاره کرد و ادامه داد: آن شخص که سمنت ها را آب میدهد محمدعلی رفیعی است و آن ساختمان مربوط به مکتب دخترانه میرآَدینه می باشد که با فیصدی کمک مردم از طریق دولت اعمار میگردد.

به گفته او اشخاص متذکره بدون کدام حق الزحمه ای که از جانب مردم و یا از کدام مرجع دیگر پرداخت گردد نظارت میکند و بعنوان رسالت ایمانی، وجدانی و اجتماعی خود حاضر شده اند که مسئولیت پیشبرد آنرا عهده دارد گردد. بعد در سمت بالای مکتب به وسایل بازیهای کودکانه متوجه شدم که نمود از اولین پارک را در مالستان به نمایش میگذاشت.  آن وسایل ابتدایی پارک یا تفریحگاه توسط همین اشخاص دلسوز و متعهد به ارزش های مسئولیتی خویش، از طریق کمیته سویدن ایجاد کرده اند.  برایم خیلی مسرت آور بود در حالیکه در مالستان و در کل افغانستان از فساد اداری و غیره سخن به میان می آید چنین اشخاص دلسوز و نخبه که وقت خود را صرف خدمت به مردم می نمایند هم یافت میشود. از همین رو لازم دانستم تا چهره های دلسوز وارادتمند را به جامعه معرفی نموده تا ابراز تشکر از ایشان شده و باعث تشویق دیگران نیز گردد. امیدوارم این فعالیت های شان آغاز براین باورهای اجتماعی شان باشد و در پی خلق ابتکارات بیش از این را نیز نمایند.

با تشکر از لیاقت علی فروزان


تاریخچه لیسه عالی میرآدینه

میرادینه

  معارف پایه و اساس یک جامعه متمدن را تشکیل میدهد. جامعه ای که در قبال سرنوشت نسل های بعد از خود سعی نورزند در حقیقت بزرگترین صدمه ای را به پیکر جامعه کوبیده اند. از اینرو است که جهت ترقی و پویایی یک جامعه وابسته به معارف می باشد. به هر پیمانه ای که به آن سرمایه  گذاری نماید به همان اندازه محصول آن را بر می دارد. متاسفانه در سالیان نه چندان دور معضل جدی که کشور ما را بخصوص جامعه مالستان را تهدید میکرد عدم توجه آنان به معارف بود. حتا حاضر بودند که به معلمین پول بدهند و بچه اش را از مکتب بیرون نمایند. این مسئله درد آور چنان پیکر جامعه را صدمه زد که به این زودی نمی توان آنرا    دوباره احیا کرد. البته این مشکل سایر جوامع افغانی را نیز دست به   گریبان بود ولی آنچه در مالستان وجود داشت زننده تر از همه جا ها بوده است. خوشبختانه در این سالهای اخیر که مبدا آنرا از سالهای ۱۳۶۸ میتوان یاد کرد به اثر تلاش یکعده از اشخاص نخبه و با درک و درایت که از جامعه شان داشتند برآن شدند که به این معضله خاتمه بدهند. الحمدالله موفق هم گردیدند. امروز جامعه مالستان به آن روشنی دست یافته اند که چگونه پرده جهالت را از سر راه خود دور بی اندازند. امروز حتا حاضرند برخلاف سالهای قبل به معلم حق الزحمه بپردازند و نیروهای کدری را در مکتب شان استخدام نمایند. همچنان مردم سیل آسا به سوی مکتب در حرکت اند تا از قافله تمدن عقب نمانند که در زمینه از موسسین که در ایجاد مکتب سعی ورزیدند باید ابراز تشکر و امتنان کرد. در ولسوالی مالستان اولین جریقه های که در ایجاد باز گشایی مکتب با شوق و علاقه خود مردم صورت پذیرفت میتوان در سالهای ۱۳۶۸ اشاره کرد که در زمینه بصورت مفصل محترم محمد نبی مدیر معارف مالستان که خود یکی از تهداب گذاران معارف در مالستان می باشد توضیح میدهد:
“اولین بار در ولسوالی مالستان درسال ۱۳۳۹شمسی به اساس درخواست وکیل محمد علی فرزند محمدجمعه وکیل شورای جاغوری ومالستان یک باب مکتب ابتدائیه در میرآدینه تاسیس شد و در همین سال به اساس درخواستی وکیل موصوف به دولت وقت ولسوالی درجه ۳ مالستان نیز منظور گردید.
مکتب مذکور از سال تاسیس تا سال ۱۳۴۸ مکتب ابتدائیه بود و در همین سال به متوسطه ارتقا یافت. این مکتب روال طبیعی خویش را تاسال ۱۳۵۷ می پیود و در آن سال که جمهوری دیموکراتیک خلق بوجود آمد توسط دولت وقت به لیسه ارتقا یافت. و در سال که درسال ۱۳۵۵ در زمان حکومت سردار محمد داود خان تعمیر این لیسه در تپه بنام “آله ده” که موقعیت آن در قریه آبدانه میرآدینه میباشد تکمیل شد که دارای ۸ صنف درسی، دو اتاق لابراطوار، یک اداره ویک تحویل خانه که دارای احاطه بود و دو دربند حویلی رهایشی که هرکدام دارای دو اتاق, آشپزخانه وحمام مجهز بود برای استفاده معلمین ایجاد گردید.
متاسفانه به اساس شورش مردمی تمام تاسیسات دولتی ولسوالی مالستان مورد دستبرد مردم نا آگاه قرار گرفت که همه اموال واجناس مکتب مانند سائر تاسیسات دولتی به تاراج رفت. بعد از آن معلمین ازطرف شورش گران تهدید وبعضا تحت مراقبت جدی شورش گران و رییسان قبایلی قرارگرفت که اکثر استادان مجبور به ترک وطن شدند و ممالک خارجی مهاجر و آواره گردیدند.
مسولین امور متوجه اطفال وجوانان مالستان که از صنف اول الی دوازدهم مشغول تحصیل بودند نشدند. شاگردان صنوف ده الی دوازده نیز مجبور به ترک وطن و راه مهاجرت را به کشورهای همجوار بخاطر نبود زمینه تحصیل به پیش گرفت. جوانان ما را بنام مکتب خوانده  رئیسان قبایل و قوماندانان وقت نه اینکه زمینه تحصیل را برای آنان فراهم نماید بلکه آنان را به اشکال متفاوت تهدید وسرکوب می کردند. این روال زمام داران امور تاسال ۱۳۶۸ دوام کرد و بالاخره به اساس نشست یکعده از دانشجویان مالستان بعد از مشوره و مذاکره و برداشت از وضع عینی جامعه مالستان دست به تاسیس دوباره مکتب میرآدینه زدند که در تاسیس آن هریک محمد نبی فرزند محمد علی مدیر معارف فعلی مالستان، داکتر غلام حسین فرزند حاجی میرزا، علی حسن فرزندحاجی رمضان، انجینر بومانعلی افضلی فرزند محمدجمعه، سلمانعلی صادقی و سید علیشا فرزند سیدمیرحسین شامل بودند که بعداً با موسفیدان که علاقه به معارف داشتند تماس گرفتند ومکتب مذکور را درسال ۱۳۶۸ در میرآدینه دوباره فعال ساختند که تاصنف ۳ شاگرد داشت و معلمین این دوره  محمدنبی فرزند محمدعلی بحیث سرمعلم، معلم بختیاری فرزند حسین علی، معلم محمد قیوم فرزند جعفر، معلم رمضان فرزند حاجی اسحق،  معلم صادق فرزند صفدر،  معلم اسحق فرزند محمد علی،  انجینرمحمدحسین طلایی، معلم محمد عیسی، سید ابراهیم ومعلم ابراهم بحیث معلم بودند. البته شایان ذکر است که این معلمین بدون کدام مزد و حق الزحمه در خدمت مردم بودند.
ساختمان جدید مکتب که فعلا درتپه قارون جنب تعمیر ولسوالی قرار دارد توسط موسسه همتا که ریس آن انجینرمیرزاحسین عبدالهی بود ساخته شدکه %۱۰ مردم نیز سهیم بودند و معاش استادان نیز از طرف همین موسسه پرداخته می شد و از آن به بعد بدون وقفه تا روی کار آمدن دولت فعلی  این مکتب فعال نگهداشته شد و بعد از آن به یکبارگی درسال ۱۳۸۱ تعداد شاگردان زیاد شد که درهمین سال تعداد شاگردان این مکتب از۴۰۰ به ۸۰۰ نفرافزایش یافت. فعلاً به تعداد ۱۹۵۴ نفرشاگرد دارد و در پهلوی آن یک باب مکتب تحت نام لیسه نسوان میرآدینه درسال ۱۳۷۰ توسط موسسه شهدا که ریسه آن خانم سیماسمر بود اعمار وتاسیس شد که فعلا ۱۲۳۴ نفرشاگرد در آن مصروف تحصیل اند.”
ساختمان لیسه عالی میرآدینه که برای هفت صد شاگرد اعمار گردیده بود امروز به هیچ وجه گنجایش شاگردان را ندارد. متاسفانه دولت مرکزی در این عرصه هیچگونه توجه نکرده است با آنکه مردم همه شوق و علاقه وافر که به معارف دارد پاسخ های دولت مرکزی همواره منفی بوده است درحالیکه در سایر نقاط کشور مکتب ها را می سوزانند و دولت دوباره اعمار میکنند ولی در دیار مالستان کدام گذری ندارد. شاید یک بعد آن به مردم خودمان برگردد که تلاشها پیگیری نداشته اند. از همین رو مشکلات عدیده ای که مکتب میرآدینه را رنج میدهد از جمله نبود فضای مناسب درسی است که سالهای سال در سرمای فصل خزان و گرمای فصل تابستان در هوای آزاد دست و پنجه نرم میکنند.
خوشبختانه در این اواخر ابتکار که از طرف پسران حاج کاظم صورت گرفته است شاید بتواند خود مردم را تشویق نمایند تا خود شان برایشان بسازند. این ابتکار جز ساختن ۱۲ اتاق درسی برای متعلمین نمی باشد که با هزینه شخص خودش در محوطه مکتب ذکور میرآدینه در طی دو طبقه اعمار میگردد. جا دارد که از ایشان در اینجا ابراز قدردانی نموده و اظهار تشکر نمایم.
 میرادینه 1
 تعداد پرسونل لیسه عالی ذکور میرآدینه در سال ۱۳۹۱:
به گفته معلم بختیار معاون تدریسی این مکتب، فعلاً به تعداد ۳۱ نفر پرسونل مشغول وظیفه اند که قرار ذیل میباشند:
۱- مدیر، یک نفر
۲- سرمعلم، یک نفر
۳- معاون تدریسی، یک نفر
۴- تعداد معلمان، ۲۳ نفر
۵- معتمد، یک نفر
۶- ملازم، چهار نفر
میباشند که در سال ۱۳۹۱ به تعداد ۱۹۵۴ نفر شاگرد مصروف تحصیل اند که به نسبت کمبود معلم و نبودن صنوف درسی در دو وقت؛ قبل از ظهر و بعد از ظهر مشغول درس خواندن می باشند.
پرسونل لیسه عالی نسوان میرآدینه قرار ذیل میباشد:
۱- مدیره، یک نفر
۲- سر معلم، یک نفر
۳- مامور اداری، یک نفر
۴- تعداد معلم، ۲۲ نفر
۵- معتمد، یک نفر
۶- ملازم، یک نفر
۷- تعداد شاگردان، ۱۲۳۴ نفر
می باشند. این مکتب نیز با کمبود معلم و نبود فزای آموزش رو برو هستند که در دو دو وقت؛ قبل از ظهر و بعد از ظهر مشغول آموزش اند. تعمیر جدید که با فیصدی کمک مردم از طریق دولت اعمار میگردد شاید بتوان مشکل نبود صنوف درسی را مرفوع سازد.
 میرادینه3
 معارف در مالستان بخصوص در میرآدینه دوران پر خم و پیچ را سپری کرده است که هر بعد آن به نحو خود یک داستان را دارد. ولی آنچه که در خاطرم زنده است تلاش بی وقفه استادان عالیقدر و سخت کوشی های شاگردان است که امروز در این عرصه نام و نشان را در میان جوامع دیگر کشور جای خود را یافته است.
دقیقا یادم هست در آن زمان که صنف اول و دوم بودم در گرمای تابستان مقدار شاخچه درخت به فاصله چهار و پنچ کیلومتری به پشت می بستیم و به تعمیر نیمه کاره  دم کلک می بردیم تا برای مان سایبان بسازیم. معلم دلسوز و با مسئولیت مان مرحوم محمد عیسی را که شخص ملایم و مهربان بود به ما تعلیم میداد. بعدا از آنجا به نسبت دور بودن راه در صنف سوم که شدم بدون اطلاع به بازار میرآدینه ( بازار کهنه) که تعدادی از خیرین دکانهای شانرا در اختیار شاگردان قرار داده بود رفتم و چند سالی را در دکانها همراه با هم صنفان و معلمان دلسوز گذراندیم و چیز های را آموختیم، تا اینکه ساختمان فعلی لیسه عالی میرآدینه در تپه قارو ساخته شد و به آنجا رفتیم و کمی راحت تر شدیم. در آن زمانیکه مکتب میرآدینه از سوی موسسه همتا حمایت میشد لیسه عالی میرآدینه به لیسه ابو علی سینا میرآدینه تغیر نام داده بود همه به همین نام می شناختند و حتا رقعه مریضی که به مکتب می نوشتیم بنام لیسه ابوعلی سینا می بود. در هر صورت معلمان دلسوز و رسالت گذاران واقعی جامعه در باغستان ادب میرآدینه گلی کاشتند که ثمره آنرا هر فرد فرد میرآدینه و در کل مالستان احساس میکند. لازم میدانم که در اینجا از عموم استادان و سردمداران علم و معرفت که تهداب مکتب را گذاشتند از صمیم قلب ابراز تشکر و امتنان نمایم. امیدوارم که راه شانرا ادامه داده و نام شانرا در دل تاریخ معارف مالستان به یادگار بمانند.
 میرادینه2

با تشکر از: غلام حضرت بهرام مزاری و محمدرضا رحمتی.

معرفی قول مکلی میرآدینه


حیات الله مهریار

میرآدینه به چهار قول تقسیم میگردد که بنام های قول آدم و آبدانه در قسمت شرق میرآدینه موقعیت اختیار کرده و گودال و مکلی در قسمت غربی میرآدینه موقعیت دارد. گودال به سمت شمال غرب و مکلی به سمت جنوب غرب میرآدینه به امتداد دره های خورد موقعیت اختیار کرده اند. در سالهای قدیم که نفوس شان کم بوده اند در نزدیکی هم زندگی میکرده اند ولی امروز به اثر کثرت روز افزون نفوس در هر جاییکه چشمه ولو که کوچک هم باشد خانه اعمار نموده و دامنه کوه ها را به زمین زراعتی تبدیل میکنند که با استفاده از آن روزگار شانرا می گذرانند. در اینجا سعی براین می شود که تک تک قریه های مکلی معرفی گردد. البته نفوس آن کاری بیشتر میخواهد اگر ممکن بود در آینده ها روی آن تمرکز خواهیم کرد، ولی در اینجا فقط به تعداد خانه ها بصورت تقریبی توجه صورت گرفته است که هر خانه از دو الی هشت خانوار را در بر میگیرد. مکلی دارای سیزده قریه می باشد که تعداد نفوس شان نظر به یکدیگر متفاوت میباشند. قول مکلی از لحاظ ملا بستی یک ملا داشته اند و در سالهای قدیم همین یک ملا به تمام قریه ها رسیده گی میکرد. از اینکه مردم علاقه وافر به خواندن و نوشتن داشته اند همین ملا ها در مساجد شاگردان را جمع میکردند و به آنها خواندن و نوشتن را می آموختند. در قول مکلی سه مسجد وجود دارد که راجع به معرفی آن تحت موضوع جداگانه خواهیم پرداخت. ملا در همین سه مسجد نظر به نزدیکی نوبت خودش شاگردان را جمع میکرد و به آنها چیز های را می آموخت، چون در مالستان رسم است که ملا را هر خانه ای در ملا بستی  شریک هستند باید یک شبانه روز پذیرایی نماید که به نوبت آخوند میگویند. نوبت آخوند معولاً در شب همراه با آخوند اهالی قریه را نیز دعوت میکنند که یکی از مراسم های خاص در مالستان می باشد.

در سالهای 1378 پنج قریه( مزار، بمامیل، دیپه خشک آب، جاشه و چک آب) نظر به دوری راه که رسیدن اطفال و ملا خصوصاً در فصل زمستان سخت و دشوار بود تصمیم گرفتند که ملای جدید را بگیرند و ملا همیشه در مسجد قریه مزار شاگردان را باید درست بدهد. این ملا بستی فقط بخاطر تربیه اطفال شان مد نظر گرفتند و در مراسم های کلان قول مکلی مثل سابق همکار و همنوا هستند. این قریه ها قرار ذیل می باشد:

1-   قریه باریک

قریه باریک در قسمت وسط میرآدینه موقعیت دارد و تعداد خانه آن بیش از ده خانه نیست. بدلیل که از لحاظ قومی به قوم توری ملحق میشوند با تمام رسم و رسوم و داد و گرفت خود با مکلی میباشد. چون تعداد کثیری از قوم توری در مکلی میرآدینه زندگی میکنند. اشخاص مطرح قریه باریک میتوان از خزانه دار، مرحوم کربلایی زوار و مخابرات وغیره یاد کرد. قریه باریک با زمین هالی زراعتی هموار و با فراوانی آب نیز همراه است.


2-   قریه قلعه ایشان

قریه قلعه ایشان در طرف گیروی میرآدینه نزدیک به بازار کهنه قرار دارد که طرف غرب آن قریه شینیه، طرف جنوب آن به کوه عام، و طرف شمال آن زمین های زراعتی و قریه میانکل و طرف شرق آن تپه شاهی و بازار کهنه میرآدینه میباشند. این قریه از لحاظ قومی به قوم لالا ملحق میشوند شاید علت نام ماندن اش موجود بودن قلعه حاجی ارباب که یکی از بزرگان و خان میرآدینه بوده است گرفته باشند. تعداد خانه ها در این قریه از ده خانه تجاوز نمیکند. اشخاص مطرح در این قریه مرحوم حاجی ارباب و پسرانش( معلم عبدالقیوم ظابط عارف، مامور عبدالحمید)، خان قلعه ایشان مرحوم پدر مجید، ظابط خداداد و نعیم را میتوان نام برد. در این قریه میتوان از قلعه حاجی ارباب و خیابو ( درخت های بزرگ که عمر بسیار طولانی دارد) بعنوان آثار تاریخی یاد کرد.

3-   قریه شینیه

قریه شینیه که اکثر آن از قوم توری میباشند در قسمت غرب قریه قلعه ایشان موقعیت اختیار کرده است که طرف گیروی میرآدینه میباشد. وجه تسمیه نام آن به احتمال زیاد موجود بودن ریگ ( شین) در آن قریه باشد که از طرف جنوب به کوه عام، از طرف غرب به قریه کهنه ده و از طرف شمال به زمین های زراعتی محدود میباشد. این قریه بیش از سی خانه میباشد( البته هر خانه از یک الی هشت خانوار را در بر دارد) و یکی از پرجمعیت ترین قریه در مکلی به حساب می آیند. اشخاص معروف در این قریه عبارتند از: آته علی شاه، وفایی، شیخ عبدالحسین، ملیک نادر حاجی یعقوب علی، حاجی ابراهیم و غیره می باشند. امروز به اثر کثرت نفوس  این قریه به دو الی سه حصه تقسیم شده است که شینیه پایین، شینیه بالا و قول حاجی ابراهیم می باشند. از لحاظ منبر بستی مربوط به مکلی بوده و در مراسم های خورد با قریه قبر یکجا میگردد.

4-   قریه سرخ بینی

قریه سرخ بینی به طرف پیتو میرآدینه و قول مکلی واقع شده است. به گمان اغلب نام این قریه را به نسبت موجود بودن یک گردنه یا ایرمه کوه باریک با گیل سرخ می باشد گرفته شده باشد. قریه سرخ بینی نیز دارای نفوس زیاد بوده و تعداد خانه بیش از 25 خانه می رسد. فعلاً به اثر کثرت نفوس به دو حصه تقسیم شده است که بیشتر به جمع سوقری خیلا یعنی اولاده سوقری و بقیه خانه ها آغیلی جداگانه دارند. اشخاص مطرح در سرخ بینی عبارتند از: مبارز، شیخ اسلم، شیخ جمعه، صفدر، علی خان، حاج کاظیم ناصر و غیره میباشند. در این قریه نیز اکثراً از قوم توری زندگی میکنند. این قریه دارای علف چر ها و چمن و آب فراوان میباشند که از طرف شمال به کوه آوغار و از طرف غرب به قریه ماقی، از طرف جنوب به زمین های زراعتی و از طرف شرق به قریه میانکل محدود می باشد. این قریه نیز در مراسم ها با قریه قبر یکجا می باشد.

5-   قریه قبر

قریه قبر در دره ای که بسمت گودال میرود موقعیت اختیار کرده است که دارای خانه های زیاد میباشد. تعداد خانه های آن بیش از 20 خانه می رسد که اکثر فامیل ها به کشور پاکستان و شهرهای دیگری افغانستان مسکن گزین شده اند. قریه قبر نیز به دو قریه دیگر بنام های قبر بالا و قبر پایین تقسیم شده اند که در مراسم های خورد بصورت جداگانه و در مراسم های کلان منطقه در قریه شان رخ میدهد بصورت یکجا باهم همکاری میکنند. اشخاص معروف این قریه عبارتند از: انجنیر بومان، نوروز، مرحوم باشی، حاجی نادر، غلام حیدر، پدر جمعه، خلیفه بوستان و غیره میباشند. شایان ذکر است که اشخاص ذکر شده فقط در سالهای اخیر که نویسنده این سطور بخاطر دارد به تحریر آورده و ممکن بعضی های شان فوت و یا به شهرهای دیگر کشور سکونت اختیار کرده باشند. قریه قبر دارای یک مسجد نیز میباشد که همراه آن در روز های عاشورا قریه سرخ بینی و شینیه نیز شرکت میکنند. این قریه از سمت غرب به قریه قول موش و از طرف جنوب به قریه کجی، از طرف شرق و شمال به زمین های زراعتی محدود میگردد. این قریه نیز دارای آب فراوان و چمن های زراعتی زیاد می باشند.

6-    قریه کهنه ده

وجه تسمیه این قریه را از همان ده قدیمی و یا کهنه گرفته اند که از زمانه های دور در آنجا سکونت داشته اند. قریه کهنه ده در قسمت دو راهی که به سمت گودال و قول مکلی می روند موقعیت دارد. این قریه بیش از ده خانه نیست و افراد که در منطقه از آنها نام برده میشوند عبارتند از: خلیفه بوستان، جمعه، شیخ موسی خان، حاجی مدد، حاجی سخیداد و غیره میباشند. در مراسم ها با مسجد قریه کجی شریک هستند. این قریه از سمت غرب به قریه کجی، از طرف شمال زمین های زراعتی، از طرف جنوب به کوه عام، از طرف شرق به  قریه شینیه و زمین های زراعتی متصل میباشد.

7-   قریه کجی

قریه کجی بالاتر از کهنه ده به دره که به سمت کوتل پشی و کوتل زردک امتداد دارد موقعیت یافته است. این قریه تقریباً در وسط مکلی قرار گرفته است که تعداد خانه های آن بیش از 20 خانه می رسد. قریه کجی دارای مسجد نیز میباشد و از سوی هم مسجد عمومی مکلی نیز در نزدیکی آن بالای یک تپه که طرف غرب آن قبرستان عمومی مکلی میباشد نیز موقعیت دارد.

از لحاظ قومی این قریه به قوم گنده و بیتل و قوم لالا تعلق میگیرند که یکی از شاخه های میرآدینه میباشد. اشخاص که از آنها در منطقه نام گرفته میشود عبارتند از: حاجی آخوند، آلو، شیخ مردان، داکتر غلام حسین، مامور جمعه خان، ظابط صادق، استا رحیم و غیره را میتوان نام برد. تعدادی از خانه های که به طرف گیرو کجی یعنی سمت جنوب موقعیت اختیار کرده بنام قول قندار یا قندهار یاد میگردد که حدود 5 خانه میباشد که مربوطه کجی بوده و در این سالهای اخیر آنها آغیلی خود را نیز جدا کرده اند. این قریه از طرف شرق به قریه کهنه ده، از طرف جنوب به کوه عام ، از طرف غرب به قریه زردگیل و از طرف شمال تقریبا به قریه قبر محدود می باشد. زمین های زراعتی در این قریه کم بوده و نسبتا خشک آب می باشد.

8-   قریه زردگل( زرد گیل)

بعد از آنکه از قریه کجی بسمت غرب حرکت کنیم کوه ها از هر دو طرف تنک تر میشوند و فضای دید را کمتر میکند تا اینکه از خانه مامور عبدالحمید بگذریم و به خانه مامد نیکو برسیم، کمی فضا باز تر میشود و خانه های گیلی و درخت وسبزه ها چشمان آدم را پر میکند.

قریه زردگیل در بغله کوه قرار گرفته و زمین های زراعتی همه در پایین قرار گرفته اند. وجه تسمیه این قریه به گمان اغلب از موجود بودن گیل زرد در این قریه گرفته شده است. مردمان این قریه که اکثراً به قوم گنده و بیتل تعلق میگیرند بسیار سخت کوش و زحمت کش اند. از همین رو است که امروز دارای سرمایه های نسبی برای گذراندن روزگار شده اند. در سالهای اخیر به نسبت کثرت نفوس این قریه به دو حصه تقسیم شده اند که زرگیل پایین و بالا میباشد. اشخاص که بیشتر در منطقه از آنها نام برده میشود عبارتند از: مرحوم مامد نیکو، مرحوم‌ممد، معلم هاشیم، مرحوم نادرشاه که در اصل از قوم مکنک میباشد، جان محمد، مرحوم حاجی کاظیم، معلم یونس و غیره را میتوان نام برد. این قریه در سالهای نه چندان دور در مراسم های مذهبی به منبر مزار که در غرب این قریه موقعیت دارد میرفتند ولی حالا به نسبت قوم شریکی با منبر کجی رفت و آمد دارند. این قریه از طرف غرب با قریه مزار، از طرف شرق با قریه کجی، از طرف شمال با کوه قول زیور و از طرف جنوب با زمین های زراعتی و کوه قرخ محدود میباشد. زمین های زراعتی در این قریه نظر به نفوس اندک می باشد و ازسوی هم کم آبی دامنگیر آن نیز می باشد.

9-   قریه مزار

قریه مزار نیز یکی از قریه های پر نفوس مکلی به حساب می آیند  و در طول تاریخ در این قریه اشخاص که در سطح منطقه از آنها نام برده میشود وجود داشته ودارد. وقتی که از قریه زردگیل بگذریم تا رسیدن به قریه مزار فاصله ای وجود دارد که خانه اعمار نگردیده است. تا اینکه از یک کوتل کوچک که به کوتل هم نمیماند اولین خانه های مزار آشکار میگردد. در سالهای قدیم سرک که از قریه مزار میگذشت و به سمت پشی و زردک امتداد می یافت از پیشروی قریه از میان زمین های زراعتی میگذشت ولی در این سالهای اخیر آن قسمت ها را زمین زراعتی درست کرده اند و سرک را از پشت قریه که به کناره کوه می ماند ساخته اند. این قریه از نظم و دسپلین که در مراسم های مختلف از خود نشان میدهد نام و آوازه خوبی در میان میرآدینه کسب کرده اند. شاید این مسئله از اثر بودن اشخاص دلسوز و قابل درایت در آنجا بوده باشد. از اشخاص معروف که در این قریه زندگی میکنند از دوره های دور میتوان از اوقی ملا غلام حسن، عوض و غیره یاد کرد و در این اواخر کسانیکه در سطح مالستان از آنها نام برده میشود میتوان از کربلایی ملیک بخشو، دگرمن عبدالحسین، معلم بختیاری، داکتر علی مدد و عبدالحمید غریبیار یاد کرد. در این قریه از دو هنرمند خوش آواز مثل غریبیار و نوروز علی بهاران نیز می توان نام برد. در این قریه بیش از 20 خانه وجود دارد که در هر یک آن از دو الی هشت خانوار زندگی میکنند. قریه مزار نسبتاً کم آب است و کمتر زمینه برای بستن بند برق و زراعت میسر میباشد. از همین رو که برای تولید انرژی برق از جنراتور ها استفاده میکنند. مسجد که در این قریه آباد گردیده در سالهای قدیم در قسمت پایین قریه در نزدیکی خانه ها وجود داشت ولی در سالهای اخیر به اثر کثرت نفوس مسجد جدید را بالاتر از همه خانه ها و سرک، در وسط قریه اعمار نموده اند که از آن در مراسم های مختلف استفاده صورت میگیرد. این قریه از طرف غرب با کوه سخری یا سغری جیگه، از طرف شرق با قریه زردگیل، از طرف شمال با کوه قول بابه کلو، از طرف جنوب با کوه خاکی و لاش محدود می باشد.

وجه تسمیه این قریه را به گمان اغلب موجود بودن مقبره ها در زمانه قدیم یاد کرد که آنرا مازار و یا مزار میگویند. محاسن سفیدان این قریه روایت را به یاد دارند که گویا در قسمت وسط این قریه در زمانه های قدیم چهل خانه زندگی میکرده است که هر خانه یک دانه دمبوره نیز داشته و دمبوره چهل و یکم آن برای مهمان بوده است. این چهل خانه به اثر تحولات جوی که رخ داده همه خانه ها در زیر کوه شده است. به استناد این سخن خود از نشانه های که استخوان های اسکلیت انسان از آنجا نمایان شده است و همچنان در سالهای اخیر که در آنجا خانه اعمار نموده اند از میان کوه دیوار های سنگی و غار ها نمایان شده است که همه آنرا به آن دوران نسبت می دهند. با توجه به این مسئله بعید هم به نظر نمی رسد که در سالهای قدیم در آنجا کسی سکونت داشته باشد.

10-     قریه بمامیل

این قریه تقریباً به سمت جنوب قریه مزار با فاصله زیاد واقع شده است که سه طرف آنرا کوهای آل سنگ بالا و آلسنگ پایین و  کوتل که به سمت غارسنگ و تلقندی میرود در بر دارد. این قریه از نظر ملا بستی نیز مربوط مکلی میگردد. البته در سالهای اخیر با قریه های مزار و چک آب، تپه خشک آب و جاشه ملا بستی جدید را تشکیل داده است و همچنان از اثر همت خود شان مسجد را نیز بنا نموده اند. در این قریه بیش 12 خانه وجود دارد. اشخاص این قریه که در مکلی از آنها بیشتر نام برده میشود عبارتند از: اوغان، رحیم، مرحوم شیخ آمین و جانعلی را میتوان نام برد. این قریه نیز به خشک آبی های متواتر همراه بوده است. از همین رو است که اکثر آنها مجبور به ترک آن دیار شده اند و در شهرهای کشور مسکن گزین شده اند.

11-                      قریه تپه خشک آب

وقتی از قریه مزار به سمت کوتل پشی در حرکت شویم فاصله زیادی باید پیمود تا به خانه های که با فاصله زیاد ازهم موقعیت اختیار کرده اند چشم آدم بر می خورد. البته کوتل پشی به سمت جنوب غرب امتداد یافته است. در این قریه قسمت بالای آنرا یعنی نزدیک به کوتل پشی بنام سبز قول یاد میکنند. در این قریه تقریبا 12 خانه وجود دارد. اهالی این قریه اکثراً امروز آنجا ترک کرده اند چون همانطوریکه از نامش پیداست یک منطقه دارای کوهای بلند، زمین های زراعتی کم و کم آب میباشد که نمیتوان معیشت خانواده را آماده کنند. اشخاص معروف که در آنجا زندگی میکردند عبارتند از: ابراهیم نماینده، پدر سخیداد، وکیل، انور صوفی، رسولی و غیره را میتوان نام برد.

12-          قریه جاشه

وقتی از قریه مزار به سمت غرب در حرکت شویم نرسیده به کوتل زردک در سمت چپ دره دیگری مشاهده میشود که تعدادی خانه های در آنجا ساخته شده اند و زمین های زراعتی نیز آشکار میگردد. در این قریه بعلاوه قول نی گل حدود 10 خانه وجود دارد که به اثر کم آبی اکثر خانه ها صاحبان اصلی آن، آنجا را ترک کرده اند و به شهر ها مسکن گزین شده اند. در این قریه اشخاص مانند کربلای موسی خان، کربلای ریزه، مرحوم حواله دار، غلام سخی و غیره میتوان نام برد. چهار سمت این قریه را کوهای سر به فلک کشیده ای احتوا میکنند.

13-          قریه چک آب

وقتی به امتداد سرک زردک به سمت کوتل آن در حرکت شویم در ابتدایی کوتل قول دیگری به سمت شمال غرب امتداد یافته است که آنرا قریه چک آب میگویند. در این قریه زمین های زراعتی به ندرت یافت میشود و تعداد خانه ها در این قریه حدود 5 خانه میباشد که اشخاص معروف آن عبارتند از: حاجی معلم، پالو، ناصر را میتوان نام برد. این قریه که در قول بیسار تنگ واقع شده است چهار طرف آنرا کوها احاطه کرده است. این قریه نیز در میان کوه های بلند واقع شده است. مخزن گیل سفید نیز در این قریه وجود دارد که هر بهار سال از گوشه وکنار مکلی به آنجا سرازیر میشوند و گیل سفید را برای سفید نمودن خانه هایشان می آورند.

تلاش های  شورای اجتماعی مردم مالستان برای حل مشکلات معارف

تلاش های  شورای اجتماعی مردم مالستان برای حل مشکلات معارف

   استاد منور شاه مالستانی

  از آن جاییکه اساس و تهداب تمام دستاورد های یک جامعه مربوط به معارف آن است، شورای اجتماعی مردم مالستان مقیم شهر کابل که یک نهاد راجستر شده وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان میباشد؛ مشکلات معارف ولسوالی مالستان را در صدر تمام فعالیتهای خویش قرار داده و تلاش های پیگیر را برای رفع این مشکلات در حد توان انجام میدهد. در سال گذشته شورا بعضی از مشکلات معارف مالستان را شناسایی و درخواستی های را به کمک محترم محمد علی "اخلاقی" وکیل منتخب مردم مالستان در شورای ملی به مراجع مربوطه آن تقدیم نمود که از آن جمله میتوان از تهیه درخواستی برای ازدیاد بست معارف مالستان، اعمار مکتب ذکور لیسه میرآدینه، اعمار چهار باب مکتب که پروسه کار آن از دور اول برنامه همبستگی ملی نا تکمیل باقی مانده، درخواستی برای آغاز دور دوم برنامه همبستگی ملی در ولسوالی مالستان، ایجاد یک باب دارالمعلمین در مالستان، حفر چاه های آب آشامیدنی برای آنعده مکاتب که فاقد آب آشامیدنی صحی میباشند و اعمار تشناب برای آنعده مکاتب که فاقد تشناب می باشند و امثال اینها نام برد که خوشبخانه از جمله درخواستی های تهیه شده، حکم درخواستی اعمار لیسه ذکور میرادینه با درخواستی ازدیاد بست معلمین معارف مالستان در سال گذشته از وزارت معارف اخذ و ذریعه  مکتوب به ولایت غزنی ارسال گردید و نیز به مدیر معارف ولسوالی مالستان تماس تلفونی جهت تعقیب و پیگیری آن گرفته شد ولی متاسفانه احکام داده شده در غزنی تعقیب نگردید.

     دو درخواستی دیگر شورا که یکی در باره حفر چاه آب آشامیدنی و اعمار تشناب برای آنعده مکاتب که فاقد آن ها هستند با درخواستی ایجاد یک باب دارالمعلمین نیز از اثر تلاش های خستگی نا پذیر محترم وکیل اخلاقی منظور گردیده و کار حفر چاه اب آشامیدنی با اعمار تشناب ها عملاً آغاز شده است ولی تلاش ها برای آغاز فعالیت دارالمعلمین در جریان است.

      شایان ذکر است که از اثر تلاش های شورا، محترم انجنیر محمد حکیم"حسنی" که یک تعمیر(12) اتاقه را برای معارف مالستان اعمار می نماید؛ مصارف یک ساله کرایه تعمیر دارالمعلمین را نیز عهده دار گردیده و شورای اجتماعی مردم مالستان مقیم شهر کابل از همکاری های محترم محمد علی"اخلاقی"، انجنیر حکیم"حسنی" و سایر مردم وطندوست ولسوالی مالستان که در راستای حل مشکلات مردم مالستان گام های موثری را بر داشته و بر میدارند، اظهار سپاس و امطنان کرده و موفقیت های مزید را از بارگاه رب العزت برای ایشان آرزو مینماید.   

  فعالیت اصلی شورای اجتماعی مردم مالستان شناسایی مشکلات مردم مالستان و هماهنگی مردم برای رفع مشکلات این ولسوالی است؛ شورا از تمام مردم با احساس مالستان تقاضامند است تا در شناسایی و حل سایر مشکلات و پرابلم های ولسوالی مالستان شورای اجتماعی مردم مالستان را کمک کرده و دین ملی خویش را ادا سازند.

بر علاوه چاه های آب آشامیدنی و اعمار تشناب برای مکاتب فوق الذکر اعمار مکتب هشت صنفی قچنغتو و اعمار تعمیر مکتب جمبود نیز از جمله کار های است که تا هنوز برای رفع مشکلات معارف ولسوالی مالستان برداشته شده است.

وبلاگ میرآدینه

این وبلاگ تلاش میکند تا بستر برای خاطرات فراموش نا شدنی تان  از دیار میرآدینه باشد. از اینرو از همه دوستان که خواسته یا ناخواسته این پنجره را می گشاید خواهشمندم که نظریات نیک خود را ارائه نمایند و از سوی هم این ویب فوتو تلاش میکند تا سنگ سنگ میرآدینه را که با خاطرات ما پیوند نا گسستنی دارد به معرفی بگیرد که در زمینه از همه دوستان درخواست به عمل می آید تا به حد توان خود با زکر نام و خاطرات اش آنرا برای ما ارسال نمایند.

شاید تعداد کثیری از دوستان با دیدن عکس فوق ابراز تعجب کند که چرا در اینجا گذاشته شده است؟ باید خدمت تان به عرض برسانم که عکس فوق از مقبره میرآدینه میباشد متاسفانه اهالی میرآدینه هیچگونه توجه به آن بابه واجداد شان نکرده است از اینرو احساس میکنم که روح میرآدینه از فرزندان که بیش 15 هزار نفر میرسد ناراضی باشد. اگر نمیتوانند مصلی بر آن اعمار نمایند حد اقل چهار طرف آنرا دیوار بکنند تا از گزند روزگار در امان بماند و از شر دست نخوش برف وباران با خاک یکسان نگردد. به نظر بنده در این راستان دو موضوع که به فراموشی سپرده شدن آن نقش دارد میتوان برشمرد: نخست اینکه مقبره میرآدینه دور از دسترس واقع شده و فرزندان آن نظر به دور بودن راه نمیتوانند گذری داشته باشند. دو دیگر اینکه وظایف آن بدوش اربابان و کلان های میرآدینه است که باید تصمیم اتخاذ میکردند و حد اقل سال یکبار برای شادی روح پدر کلان شان می رفتند و دعا میکردند. این جای تاسف است که فرزندان میرآدینه با نام و نشان آن ابر مرد یاد می گردند و مقبره پدر کلان شان در جای مشخص بر همه گان هویدا است ولی برای زنده نگهداشتن نام آن کدام احساس مسئولیت نمیکنند. این بر ما است تا این مسئله را در اذهان مردم جا داده و از شخصیت و ارج گذاری پدرکلان مان بصورت جدی اقدام نمایم تا نام و نشان آن در صفحه تاریخ به یاد گار بماند وگرنه با آب و گیل به زمین یکسان میشود و آنگاه همانند اشخاص مجهول الهویه در میان دیگر اقشار جامعه عرض اندام خواهی کرد و آنگاه برای همه گان سخت تمام خواهد شد.

پس از همین حالا وجود مان را تکان بدهیم و هویت مان که پیوند نا گسستنی با مقبره آن شخصیت بزرگمرد دارد در یک حرکت خود جوش و پر تحرک نام او را زنده نگهداشته و بنایی یاد بود بر آن اعمار نماییم تا درصفحه تاریخ بعنوان یادگار و اثبات بر هویت ما باشد

جایگاه مسجد در قول مکلی


مسجد بعنوان عبادت گاه که به آن خانه خدا نیز زکر میکنند از جایگاه خاص در میان مردم برخوردار می باشد. از همین رو مردم میرآدینه برای انجام دادن واجبات دینی خود علاقه خاص به ساختن مسجد دارد. از یکسو برای عبادت و از سوی هم محل تجمع عمومی در مراسم های دینی و اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. تاریخچه ساخت و ساز مسجد در سالهای1320 هجری شمسی بر میگردد. در آن دوران نفوس مردم کم بود و همه در نزدیکی های چمن زار ها و زمین های زراعتی زندگی میکردند. از همین رو مسجد زیاد هم در کار نبوده و تمام مردم به یک یا دو مسجد اکتفا میکردند. چنانچه محاسن سفیدان مکلی بیاد دارند در سالهای قدیم مردم برای برگزاری مراسم دینی خود در خانه های بزرگ جمع میشدند که از آن جمله میتوان از خانه مرحوم حاجی ارباب نام برد که در نزدیکی بازار کهنه در قریه قلعه ایشان امروزی وجود دارد. بعداً تصمیم گرفتند که مسجد را بنا نمایند. برای اولین بار در قریه شینیه به ساختن آن اقدام کردند. ولی به سر نرسید و چندین بار نمیه کاره ماند و از اثر سرازیر شدن برف و باران کاملا ویران گردید. بعد از مدتی قوم گنده و بیتل تصمیم گرفتند که به همکاری مرحوم حاجی ارباب مسجد را آباد نمایند. این مسجد در قریه کهنه ده ساخته شد و در آنجا مردم برای ادای نماز و سایر مراسم ها دینی و مذهبی خود جمع میشدند. قوم توری در قریه سرخ بینی مسجد را ساختند و آن هم به اثر موجود بودن جن و نا صاف شدن آن مردم صرف نظر کردند. قریه مزار بنابر دوری راه در قریه شان مسجد دیگری بنا کردند که همه این مسجد ها به همان شکل ابتدایی بوده است. بعد از چندین سال با تغیر و تحولات و مهاجرت های بی وقفه مردم به دنیای دیگر و افزایش کثرت نفوس در منطقه بعد از آن بشکل مدرن تر آن مسجد های ذیل را آباد کردند:

1-   مسجد قریه قبر

این مسجد در سال 1335 ه ش در قریه قبر ساخته شد و قریه های سرخ بینی، باریک و شینیه که از لحاظ قومی با قبر پیوست داشتند نیز در مراسم های دینی باهم در همان مسجد جمع میشدند. این مسجد در ابتدا بشکل یک اتاق خورد ساخته شد و بعداً به اثر کثرت نفوس شان اتاق کلان دیگری را نیز در کنار آن آباد کردند و تا سالهای 1380 نیز با همان حالت اش باقی بود. این مسجد نزدیک به جوی آب و پایین تر از همه خانه ها ساخته شده است. در سالهای بعد از آن مسجد کلان تر دیگر را نیز در همان جای سابق اش به شکل مدرن تری اعمار کردند.

2-   مسجد قریه کجی

این مسجد نیز در ابتدا بشکل خانه های ابتدایی ساخته شده بود و قریه های کهنه ده و قلعه ایشان همراه با کجی در این مسجد مراسم شان را بر گذار میکردند. این مسجد در سالهای حدود 1325 ه ش در قریه کهنه ده در میان کشت زار ها ساخته شد و بعدا از آنجا در قریه کجی و در پشت خانه ها در دامنه کوه ساخته شده است و تعمیر جدید آن را که شکل مدرن را بخود گرفته است در سالهای حدود 1384 با کمک و همکاری خیرین در همان جای سابقه اش اعمار گردید. گرچند نمای آن از دید پنهان است ولی نمای زیبا آنرا از نزدیک میتوان از چشم گذراند. این مسجد بیشتر به قوم گنده و بیتل تعلق میگیرد و در سالهای حدوداً1373 قریه زردگیل که از لحاظ قومی با قریه کجی پیوست دارد نیز با آنها یکجا گردیدند که این قریه قبل از آن در مسجد قریه مزار می رفتند.

3-   مسجد امام علی (قریه مزار)

مسجد قریه مزار در سالهای حدود 1325 ه ش نیز بشکل یک اتاق بوده است و در قسمت پایین قریه که خانه های دیگر در مجاور آن بوده اعمار کرده بودند. از مسجد به علاوه مراسم های دینی محل تجمع اشخاص نیز به حساب می آید. این اشخاص خصوصا در زمستان که در بیرون از خانه هوای سرد و در خانه ها نیز حوصله شان به سر می آمدند برای زدودن خستگی شان و از سوی هم بحث و معلومات در مسایل مختلف نیز در مسجد صورت میگرفت حضور بهم می رسانیدند. شاید بتوان این رسم مردم را در بعد اجتماعی آن مفید و ارزند حساب کرد. چون به هر پیمانه ای که رفت و آمد در میان مردم کمتر گردد به همان اندازه سوی ذن ها بیشتر میگردد. تبادل نظر در میان مردم که بر عدم آگاهی آنها فایق می آید نهایت مفید می باشد.

این مسجد را بعداً کمی بالاتر از ساختمان قبلی بصورت دو اتاق که یکی برای خانم ها و دیگری برای مردان ساختند. چند سالی نگذشت که تعمیر دیگری را بالاتر از ساختمان قبلی باز هم با همان نقشه با تفاوت اینکه راه رفت و آمد مردان و زنان را جدا گذاشتن اعمار کردند. در واقع انسانهای با نظم و دسپلین در این قریه از زمانه های وقت وجود داشته است، همین امر باعث شده که نظر به سایر قریه های مکلی تعمیر مسجد شانرا چند بار آباد نماید و مطابق به جوی زمان ساخته اند. در سالهای قدیم قریه زردگیل که بطرف شرق آن قرار دارد در مسایل های دینی در همین قریه می آمدند. ولی به اثر تضاد های قومی قریه زردگیل با قریه کجی یکجا شدند. در سالهای حدود1378 ساخت تعمیر جدید مسجد را روی دست گرفتند که بالاتر از همه خانه و در دامنه کوه ایجاد کردند و کمک های خود مردم باعث ساخت آن شد. تعمیر آن دارای دو اتاق مخصوص زنانه و مردانه و ملحقات آن با شکل مدرن ساختند.

4-   مسجد قریه بمامیل

قریه بمامیل بعد از اینکه ملا بستی خود را با قریه مزار یکجا کردند دست ساخت تعمیر مسجد را نیز روی دست گرفتند. این مسجد در سالهای 1383 ساخته شده است. و در سالهای اخیر در دو طبقه اعمار کردند.

مسجد بر علاوه که در آن میتوان عبادت خدا و مراسم های دیگر دینی را انجام داد محل خوبی برای فراگیری علوم به حساب می آید. چون در سالهای وقت مکتب های دولتی وجود نداشت و اگر هم وجود داشت مردم علاقمند آن نبودند. کودکان شان از دوران که توان رسیدن به مسجد را داشتند در پیش ملای مکتب می رساندند و ادبیات عربی را می آموختند. در واقع امروز هر آن تحصیل کرده ای را که در منطقه جستجو نمایی محال است که در مسجد درس نخوانده باشد. حتما چند صباحی را در آنجا مشغول فراگیری علوم بوده است. قول مکلی که شامل سیزده قریه میگردد در زمان سابق حتی تا سالهای 1378 یک ملا بستی داشتند و شاگردان بخصوص در زمستان در همین سه مسجد درس میخواندند که آن بستگی به نوبت ملا بود که به کدام مسجد نزدیک میباشد.

5-   مسجد امام زمان ( مسجد عمومی مکلی)

مسجد عمومی مکلی در تپه ای که در وسط قریه کجی و قریه قبر میباشد در سال 1371 سنگ تهداب آن گذاشته شد. این مسجد را از اینکه در مراسم های کلان که تمام قول مکلی را دربر میگیرد ساخته شده اند. وقتی کلان های قول مکلی مصمم شدند که مسجد عمومی را در بالای تپه نزدیک به قبرستانی عمومی اعمار نمایند همه متحیر بودند که این مسجد عمومی چگونه گنجایش همه قول مکلی را خواهد داشت؟ در همان روز اول تعدادی را بعنوان نماینده از هر قوم انتخاب کردند که مسئولیت جمع آوری کمک ها را بعهده بگیرند. این نماینده گان عبارت از: محترم ملیگ بخشو، محترم مامور عبدالحمید و محترم خلیفه بوستان بودند و بعد نقشه آنرا در طی دو منزل کسانی که به ایران سفر کرده بودند

و مطابق با نقشه آنجا آماده کردند. بعد از چند سال به پایه اکمال رسید در آنزمان که نقشه شد در تمام میرآدینه حتا در سطح مالستان نظیر خود را نداشت. مراسم روز عاشورا را که از هر سه مسجد دسته سینه زنی در آنجا تجمع میکردند در خود جای میداد و همه از مرد و زن در بیرون نمی ماند. این مسجد بیشتر برای روز عاشورا ساخته شد چون قبل از آن مردم از سه مسجد که وجود داشت با دسته سینه زنی هایشان در نشانه آفتاب ایستاد میشدند سینه می زدند و به سخنرانی ملا ها گوش میدادند. همین امر باعث شد که در سرما و گرما مشکلات مردم رفع گردد. بعداً در زمستان ها شاگردان از تمام قول مکلی در همین مسجد جمع می شدند و درس میخواندند. از اینکه یک ملا قبلا وجود توان رسیدن به تمام مراسم ها و درس های شاگردان را نداشت تصمیم گرفتند که ملای دیگری را نیز به عنوان همکار بگیرند. ملای همکار موظف بود که تمام وقت خود را در مسجد صرف کنند شاگردان را درس و واجبات دینی شان را یاد بدهد. این ملا ها برنامه های مخصوص را داشت. بعلاوه اینکه باید درس های شاگردان را بررسی نماید وقت را برای خط نویسی و مسایل واجبات نیز مد نظر میگرفتند. در حقیقت مکتب آخوندی همانند کودکستان است که شاگردان را برای درس های اصلی آماده می سازد.

قوریخ در قول مکلی

donkeys
 
قوریخ به معنی عام آن وضع یک سلسله معیار ها و قوانین و قیوداتی در موضوع خاص میباشد. از این رو در قول مکلی میرآدینه بعد از انقلاب ۱۳۵۷ سربند کوه های میرآدینه که با منطقه ای پشی و زردک متصل میباشد، قوانین را وضع نمودند که بجز قول مکلی از آن سربند ها، مناطق دیگر حق استفاده هیزوم را ندارد. چون قبل از آن  قول آدم، آبدانه و مناطق دیگر مالستان هیزوم شانرا از همین سربند های میرآدینه که متعلق به قول مکلی میگردید استفاده میکردند. در آن زمان کسانی که در مکلی زندگی میکردند آنها هیزوم شانرا از منطقه خیخوجک که مربوط به علیاد پشی میگردید می آوردند. وقتی مردم علیاد از آوردن هیزوم خیخوجک ممانعت کردند این راه را برای قول مکلی باز کرد که از مناطق شان دیگران را ممانعت کنند. کوهای هموار و تپه های خاکه که مربوطه به قول مکلی میگردد بستر مناسب برای رشد و نموی هیزوم و علف های چون کمی و غیغو میباشد. این کوه ها در میان مردم تقسیم است و هرکس حق دارد که همان تقسیمی خودشان را برای مهیا نمودن علف برای گوسفندان استفاده نمایند. در سالهای قبل به اثر یورش کوچی ها اکثرا توان اداره و استفاده آنرا نداشتند ولی در سالهای بعد از انقلاب کوه ها تقسیم گردید. تقسیمات کوه ها بر اساس کدام معیاری صورت نگرفته است بلکه هر آنکسی که از توان فزیکی و اجتماعی برخوردار بوده اند به همان وسعت تپه ها را بنام خودش کرده است. ولی برای استفاده از هیزوم بصورت جمعی کار میگیرند. چون وقتی که از مناطق دیگر ممانعت به عمل آورد حفظ آن بصورت فردی کار دشوار بود، از همین رو بصورت دست جمعی موفق به اجرای این کار شدند. وقتی این کار شان جامه عمل پوشید برای اولین بار سرمیر را برگزیدند و معاش را نیز برایش تعین کردند که از سرحدات و استفاده های بی موقع دیگر جا ها جلوگیری نماید. بدین اساس در اولین جلسه قول مکلی، محترم حکیم که بعداً مشهور به حاکم سرمیر شد را برگزیدند. حاکم سرمیر موظف بود تا در جریان روز با دوربین دست داشته ای خویش تمام مناطق را که مربوط به قول مکلی میگردید از چشم بگذراند و از استفاده های دیگران و حتی خود مکلی جلوگیری می کرد. حاکم سر میر در فصل خزان وقتی که حاصلات زراعتی را مردم میگرفتند، او مقدار معین گندم را از هر خانه که در لیست شامل بود جمع آوری میکرد. برای اولین بار که در قول مکلی لیست برای کرایه سرمیر درج شد حدود ۸۰ خانه بود که هر خانه حق داشت فقط در وقت معین یعنی در فصل خزان بنابر فیصله بزرگان، وقت آن تعیین میشد و به مقدار معین هیزوم را بخانه شان می آوردند. هر قریه ای که مسجد داشتند میتوانستند یک بار ( مقدار هیزومی است که توانایی انتقال آنرا یک الاغ در یک وقت دارا میباشد) یا دو بار را برای مسجد شان ببرند. بار های هیزوم وزن و یا مقدار معین ندارد. بلکه به هر پیمانه ای که خر ( مرکب) شخص توان انتقال آنرا داشت یک بار حساب میگردید. قریه های مکلی برای کسانی که خانه و زمین از خود شان نداشتند و بطور همسایه در آنجا زندگی میکنند نیز به همان اندازه خودشان حق آوردن هیزم را میدهند. در این سالهای اخیر  بیش از ۲۵۰ خانه ثبت ملا بستی بوده و در کرایه سر میر و آوردن هیزوم سهیم اند. در سالهای اخیر بنا بر خشک سالی های متواتر هیزوم نیز کم گردیده است. در سالهای اول قوریخ هر خانه حق دوازده بار مرکب را داشتند، ولی در سالهای اخیر این رقم به پنج بار تقلیل یافته است. در سالهای قدیم همین کوه های جنگل زار و دارای هیزوم فراوان بوده است. در آن وقت هر کس در هر موقع سال که می خواستند هیزوم می آوردند، ولی در این سالها خصوصا بعد از آنکه سرمیر گرفتند رشد و نموی بوته یا هیزوم نیز کم گردیده است.
نحوه انتخاب سرمیر هر سال در اول بهار زبانزد همه میگردد و ریش سفیدان هر قریه در منبر عممومی مکلی جمع میگردند و یک شخص توانا و قابل اعتماد را با مزد معین انتخاب می نمایند. مزد مذکور در هر سال قابل تغیر میباشد و آن مربوط به توافق جمعی  دارد.
برای آوردن قوریخ چند روز معین را که همه مردم کارهای شانرا جمع کرده باشند انتخاب میکنند. محاسن سفیدان مکلی بعد از آنکه حاصلات خزانی را مردم جمع میکنند از هر قریه به تعداد دو و یا سه نفر نماینده تعیین میکنند و آن نماینده ها کوه های مربوطه را به همان اندازه که مشکلات مردم را مرفوع می نماید در بین قریه ها تقسیم میکنند. بعد از آن در روز موعود از تمام خانه های ثبت شده دو یا سه نفر در سالهای قبل، از اول صبح در تپه مزار جمع میشدند و حاکم سرمیر که بعضی قوانین خاص را وضع نموده بود، از جمله هر قریه را صدا میکرد و افراد همان قریه بسوی کوه ها برای هیزوم حرکت میکردند. کسیکه از قوانین موجود سر پیچی میکرد از آوردن هیزوم نیز محروم میشدند. به گفته محاسن سفیدان دوره ای  که حاکم سرمیر مسئولیت داشت از دوران طلایی قوریخ از لحاظ نظم و دسپلین به حساب می آید. حاکم سرمیر بعد از آنکه توسط مردم قول آدم لت و کوب شد دیگر توان اداره قوریخ را نداشت و استعفا داد و بعد از آن سر میرهای دیگری هر کدام به نوبه خود مسئولیت را به پیش بردند. از وقت که قول مکلی قوریخ را وضع کردند قول های دیگر میرآدینه مثل قول آدم، آبدانه و گودال نیز چنین قوانین را وضع نمودند و تا امروز هنوز هم ادامه دارد.

بازار میرآدینه

بازار میرآدینه

بازار میرآدینه از جنب و جوش خوبی برخوردار میباشد. این بازار چی در دروان وقت و یا حالا منفعت اقتصادی زیادی را برای مردم مالستان و خصوصا میرآدینه دارد. تمایز این بازار نسبت به سایر بازار های مالستان در این است که ساختمان ولسوالی، کلینیک، مکتب میرآدینه، مدیریت معارف مالستان و مرکز بودن در مالستان باعث شده است که تعداد زیادی از اقشار مختلف مالستان گرد هم آیند و بر جنب و جوش آن بی افزایند. از این بازار نه تنها مردم میرآدینه که در نزدیکی های آن ساکن اند بلکه مناطق چون پشی، زردک و سایر جاهای مالستان از آن بهره می برند. ساخت این بازار در دوران بر میگردد که مالستان از علاقه داری به ولسوالی تبدیل شد که در آن زمان حکومت ظاهرشاه بود و ولسوال مالستان خواجه غفار بوده است. اولین دکان ها توسط حاجی ابراهیم، حاجی رسول و غیره کسان در همین سالها 1332-1335 ه ش  ایجاد گردید. این دکانها که بشکل ابتدایی آن بوده است در گیروی قریه میانکل در نزدیکی زمین های زراعتی و تپه شاهی ( ظاهر شاه برای اولین بار در آنجا آمده بوده) ساخته شد و بعد از آن در نزدیکی آن در امتداد دامنه کوه در دو طرف سرک دوکانهای دیگر اعمار گردید. تا اینکه بعد از چند سال شکل یک بازار بخود گرفت و مرکزیت ولسوالی را مشخص کرد. بعد از آن همه ساله به تعداد آن افزوده شد و یک بازار کلان و پر جنب و جوش را بوجود آورد. تا اینکه در زمان حکومت طالبان بنا بر در خواست آنها به تپه قارو ( قارون) انتقال پیدا کرد و تا در کنار ساختمان جدید ولسوالی، مکتب و کلینیک با نقشه ای اساسی توسط اینجنیر سرور ساخت آن آغاز گردید که دقیقا سالهای 1378-1379 را در بر میگرفت.  مردم مجبور بودند به هر پیمانه ای که مشقت بر آنها غلبه میکرد باید دکان شانرا اعمار میکردند و در غیر آن باید از خیر آن میگذشت. در بازار کهنه همراه با دکان ها یک هوتل نیز اعمار گردید و مسافرین خارج از مالستان و یا کسانی که راه شان دور بودند در آنجا شب شانرا سپری میکردند. بعدا در تپه قارو هوتل ملیک نادر آغاز بکار کرد؛ که قبلا در بازار کهنه نیز وجود داشت. بعد از آن هوتل های دیگر با ابتکارات بیشتر برای جلب و جذب مسافرین شروع به فعالیت کردند در حالیکه تا امروز حدود پنج هوتل در بازار میرآدینه فعالیت میکنند. در بازار جدید میرآدینه بیش از 2000 هزار دوکان ثبت چوکی داری ( نگهبان دکانها) می باشد که توسط چندین چوکی دار اداره میگردد. بازار کهنه بعد از آنکه بازار به تپه قارو انتقال پیدا کرد کم رنگ گردید و تا سه سال پیش هم بعضی از دوکان داران تلاش کردند که دوباره بازار در آنجا انتقال یابد ولی ممکن نشد و امروز بشکل ویرانه ای چشمان هر رهرو را پور میسازد.

چوکی دار بازار

چوکی دار بازار و یا نگهبان برای بازار هر سال یکبار انتخاب میگردد. در قدم نخست نماینده های دکانداران که بیشتر از هر قوم و قول یکنفر نماینده بنا بر شناخت و درایت که دارد انتخاب میگردد. بعد از آن همین نماینده های دکانداران اشخاص که علاقمند به چوکی داری باشد معرفی می نمایند و هر کدام آنها که ضمانت بیشتر داشت و از دکانها به خوبی نگهبانی کرد انتخاب میگردد. این اشخاص مکلف اند تا دو و یا سه نفر با رسوخ منطقه را بعنوان ضمانت معرفی نماید که در آینده کدام مشکل پیش می آید باید آنها جواب گو باشد. بعد معاش آنها را نظر به دکانهای که دروازه دارد تعیین میکند. مثلا هر دکان چی اجناس دارد و یا ندارد باید ماهانه فرضا 50 افغانی به چوکی دار بدهد. در سابق چوکی دار ها پایین کردن اجناس را از موتر به داخل دکان و از سوی هم چوب و یا قروت و سایر محصولات منطقه را به موتر ها بالا میکردند که در مقابل آن نظر به تخمین وزن آن اجوره کمایی میکردند. ولی امروز قوانین آن تغییر کرده است و چوکی دار را برای شب و روز جداگانه انتخاب میکنند. کسانی که در شب اند فقط پاسبانی دکانها از آن آنهاست و کسانی که در روز اند بالا و پایین کردن اجناس را بعهده دارند.

مکتب متوسطه گودال

مکتب متوسطه گودال


این مکتب در سال 1383 ه ش با تلاشهای جناب خالقداد فطرت، خادم حسین امیری و عبدالحسین شفق و حیات الله ناصری ابتدا در قالب کورسهای سواد آموزی به صورت مختلط آغاز به کار کرد و به مدت سه سال ادامه یافت. نظر به فاصله زیاد که قول گودال به مرکز میرآدینه و لیسه میرآدینه دارد از طرف اهالی پیشنهاد ترتیب داده شد و پس از طی مراحل آن به مکتب ابتدائیه تبدیل گردید. در سال سال 1386 ه ش تشکیل رسمی آن به تعداد چهار بست؛ که سه آن معلم و یکی آن ملازم از طرف وزارت معارف منظور گردید.

در این بست ها عبدالحسین شفق، خادم حسین امیری و حیات الله ناصری بحیث معلم و محمد جعفر بحیث ملازم ایفای وظیفه می نمودند. در سال 1389 دو بست دیگر که یکی آن معلم و یک معتمد نیز به جمع آن افزود گردید. در سال 1391 با تلاشهای آقای فطرت پنج بست دیگر نیز به آن اضافه شد. البته در همین سال آقای شفق و استاد امیری از طریق آزمون جامعت المصطفی ایران و وزارت معارف موفق به بورسیه کشور ایران گردید.

از اینکه این مکتب ابتدائیه در یک شرایط ناگوار پاگذاری شد با دشواریهای نیز به همراه بود که در اوایل در تاریکخانه های از قبیل: دهلیزهای مسجد، غسلخانه های اموات، انباریهای و در زیر خیمه های سوزان و نمناک تدریس میشد. اساتید و معلمین، همکاری های مردمی، خیرین و جوانان و موسسه ها را متوجه مکتب نموده ضمن ارتقای آن به متوسطه زمینی را به مساحت چهار جریب توسط الحاج غلام حسین نماینده از گودال وقف شد و نقشه مکتب در ده اتاق به دو طبقه ترتیب و با بودجه قریب به پنج لک افغانی توسط جوانان منطقه به سر پرستی محمد داوود فرزند مرحوم میرزاحسین قرغنه به تیکه داری خلیفه حسن شاه سپرده شد و مردم نیز در قسمت چوب تخته، کارگر و حشر های عمومی برای تخلیه اطراف  و جای نقشه و حفر چاه آب آشامیدنی سهم بارز گرفتند. در قسمت رفع کمبود معلم محترم الحاج محمدی مسئول مکتب تکامل و تلاش دانش و محترم انجنیر یحی و فعلا محمد داوود در مقاطع مختلف در استخدام معلم همکاری مالی کرده اند.

کمیته ناروی برای افغانستان در بخشهای مختلف: ارتقای ظرفیت تدریسی معلمین و تدویر ورکشاپ های تقویتی در بخش زراعت و برای مکتب در و پنجره، سمنت کف ها و رنگ آمیزی و غیره کار های را نیز کمک کرده است. از سوی هم حدود 110 چوکی را اهدا نموده است. از طریق انکشاف دهات یک حلقه چاه آب آشامیدنی را حفر کرده اند. شعبه اکویپ وزارت معارف به مبلغ یک لک افغانی کتاب و الماری، میز و چوکی را همکاری نموده اند. همچنان محترم محمد انور فرزند محمد اکبر از دهن بوم ماشین برق، ماشین آب و فرشهای کتابخانه را اهدا نموده اند.

فعلا داخله آن بصورت حاضر 200 نفر می باشند که در دو وقت؛ قبل از ظهر و بعد از ظهر مشغول تدریس اند. هنوز مشکلات عدیده ای وجود دارد که دوستان معارف دوست میتوانند شاگردان این مکتب را همکار نمایند. در اخیر تلاشهای پی گیر دوستان در بخشهای مختلف و همکاری های دوستان قابل قدر بوده و موفقیت های مزید را از بارگاه ایزد متعال در عرصه های مختلف خواهانیم.

پرسونل مکتب:

1-    حیات الله ناصری؛ سر معلم

2-    محمد علی اخلاقی؛ معلم

3-    رحیمه؛  //

4-    محمد جعفر افگاری؛ معلم اجیر

5-    معلم اسد؛   معلم که از طریق مردم مزد دریافت میکند

6-    استاد حسین علی زاده؛ از طرف مردم

7-    نادرعلی موسی؛ از طرف مردم

8-    یاقوت؛ معلم اجیر

9-    محمد جمعه؛ ملازم

10-      عزیزالله؛ معتمد

با احترام حیات الله ناصری سر معلم مکتب متوسطه گودال و با تشکر از روح الله الهام و دست اندرکاران وبلاگ میرآدینه که با زحمات خود این معلومات در اختیار دوستان قرار میدهد.

پل حاجی

ولسوالی  مالستان در مسایل های بین منطقه ای خود بدو حصه تقسیم میگردد. این تقسیمات نظر به وسعت مالستان بوده که دسترسی لازم را در بعضی موارد مشکل می نماید. از همین رو مالستان را بدو حصه یعنی حصه اول و حصه دوم می نامند. حصه اول آنرا در بحث جداگانه ای خواهیم پرداخت و در اینجا سعی شده تا حصه دوم مالستان بخصوص منطقه پهناور میرآدینه را به معرفی گرفته شود.

وقتیکه از سوکه به لعلچک و از آنجا به امتداد دره نسبتا پهن به سمت غرب در حرکت شویم تقریبا فضا تنگ تر میگردد و درختان همچنان فضای خوشایندی را برای زیبایی اش می افزاید. در این قریه که سیاه اوبه ( اوبه در لهجه هزاره گی به معنی مقدار سنگ های خورد و کلان است که در یک جای جمع کرده باشند خواه زیاد به حد یک تپه خورد و یا سنگ چل های که از زمین های زراعتی جمع میکنند و در یک جای معین می ریزند، نامیده میشود) نام دارد خط مرزی میان حصه اول و دوم آغاز میگردد و تا میرآدینه، پشی، زردک و شیرداغ امتداد می یابد. در اینجا بخاطریکه حاجی در داد و گرفت مسایل قومی با چهار قول میرآدینه دارد بعنوان قول پنجم میرآدینه به حساب می آیند. در حقیقت نظر به روایت که محاسن سفیدان قوم حاجی از بزرگان خود به یاد دارند. حاجی از نام پدر کلان آنها گرفته شده است که در قدیم الایام در منطقه دایه ( اجرستان امروزی) سکونت داشته. ولی در یکروز آفتابی اسب اش را گم میکند و در جسجتوی او می پردازد. از همین رو تلاش میکند تا آنرا بیابد. بعد از سعی و تلاش و فاصله ها پیمودن متوجه می گردد که اسب اش در میان جنگل زار مشغول چریدن است. این منطقه جنگل زار که امروز نمونه از آن فقط تاله و یا چمن باقی مانده است بنام شیبار یاد میگردد. وقتی این منطقه زیبا را می بیند نهایت مسرور میشود و در آنجا شوق زیستن میکند. بعد از آن در همانجا سکونت اختیار میکند. شیبار سکونت اصلی قوم حاجی را شکل میدهد. بعد از آن با افزایش نفوس در منطقه های سیاه اوبه،‌ پل حاجی و سنگ اوفتیده ( سنگ افتاده) نیز مسکن گزین میگردند. در اینجا سعی شده است که قریه های حاجی به معرفی گرفته شود که قرار ذیل است: 1

- قریه سیاه اوبه

 وجه تسمیه این قریه به احتمال قوی از اصطلاح فوق ( اوبه سیاه) گرفته شده است که تعداد خانه ها در سمت پیتو ( جایکه آفتاب زیاد می تابد؛ سمت شمال دره به دامنه کوه ها) و به سمت گیرو‌( جاییکه آفتاب کمتر می تابد؛ بطرف جنوب در دامنه کوه ها) خانه های زیبا ساخته شده است. در میان این دره آب که از قوشنک میرآدینه، گودال میرآدینه، مکلی میرآدینه و قول آدم میرآدینه سر چشمه میگیرد به سمت شرق جریان دارد. این قریه بنابر همین امتیاز اش دارای برق های بیست و چهار ساعته آبی نیز می باشد که توسط خود مردم ساخته شده است. در دو طرف جلگه زمین های زراعتی و چمن های سر سبز نیز وجود دارد. این قریه دارای مسجد نیز می باشد که در قمست گیرو در میان خانه ها اعمار نموده اند. این قریه از سمت شرق به قریه موبد، از سمت غرب قریه گردو شیو( سنگ افتاده و سرخ سنگ) از طرف شمال به قریه دیپه نوجوی و از طرف جنوب با کوه که شیبار و چهار تیر به سمت جنوب آن قرار دارد متصل می باشد. اشخاص که در این قریه نسبت به دیگران در مساییل قومی از آن نامبرده میشود عبارتند از: سید ابراهیم، موسی خان، سید حکیم، ملا اسحق، شاروال، نبی زوار، رمضان و غیره را میتوان نام برد. 2

- قریه گردو شیو( گردنه پایین)

وقتی از قریه سیاه اوبه به سمت غرب مسیر را ادامه بدهیم همچنان خانه ها در دو طرف دره در دامنه کوها چشمان آدم را مشغول نگهمیدارد. این قریه از طرف شرق به سیاه اوبه، از طرف غرب به قریه گردو بال( بالا) و دیپه آب نی قول، از طرف جنوب به کوه که طرف شمال شیبار و چهار تیر موقعیت دارد و طرف شمال آن کوه ناله و قمست از نی قول موقعیت دارد. این قریه با قریه گردو بال نیز مسجد دیگری را دارد. اشخاص معروف در این قریه عبارتند از: در سالهای وقت مرحوم حاجی اکبر و حال پسران اش از جمله حاجی حکیم، شیخ عوض، میرزاحسین، یوسف، ملااسحق، مبارز و غیره میتوان نام برد.

3- قریه گردو بالا

وقتی از قریه گردو پایین به سمت غرب در حرکت شویم بعد گذشتن از پر خم و پیچ های، تپه نمایان میگردد که در بالای آن تعداد زیادی خانه ها موقعیت اختیار کرده اند. از سوی هم تعداد زیادی خانه های دیگر در سمت جنوب دره نیز وجود دارد. این قریه نیز با قریه گردو پایین در یک مسجد مراسم های دینی و مذهبی شانرا برپا می نمایند. فقط در مسایل خورد و کوچک و جلوگیری از مصارف هنگفت قریه دیگر را ساخته اند. اشخاص معروف این قریه: توکلی، شیخ شرفی، فلسفی زوار، حسین زورا و غیره میباشند. این قریه از سمت شرق با قریه گردو شیو( سنگ افتاده)، غرب به قول آدم و چمن آبدانه، جنوب به کوه شیبار و شمال به نی قول که مربوط به قول آبدانه میگردد متصل میباشد. به طرف غرب این قریه بالای جلگه یک پل سمنتی ساخته شده است. از همین رو این قریه را به پل حاجی در میان مردم معروف ساخته است. این سه قریه دارای یک ملا بستی است که ملایی مکتب با توجه به نزدیکی نوبت اش در یکی از این دو مساجد شاگردان اش را درس و مسایل اسلامی را می آموزاند. بر علاوه این سه قریه از قول پل حاجی در قسمت جنوب آن سکونت دارند که قرار زیل است:

با تشکر از سید عبدالقیوم خرم!

قریه های شیبار، چهار تیر و قره شیبار به طرف جنوب پل حاجی موقعیت دارد. در باره وجه تسمیه یا نامگذاری این قریه با وجود تلاش های زیاد و جمع آوری اطلاعات از افراد خبره و موسفیدان تاکید بر آن داشتند که: دلیل سر سبز بودنش و داشتن علفزارهای فراوان در سالهای قدیم در اینجا پرورش دامداری زیاد بوده و آنرا شیربار میگفتند و به مرور زمان از شیربار و بالاخره نام شیبار را به خود گرفته است که ممکن دلیل موجه برای نام گذاری این قریه به شیبار باشد. از سوی هم مو سفیدان قریه چهار تیر در باره وجه تسمیه چهار تیر چنین ابراز نظر دارند: مردان سابق از منطقه نو جوئی(ساحه در اولوم قول آدم) با کمان تیری را به طرف شرق انداخته اند که از مجموع تیر انداخت شده تنها چهار تیر توانسته از منطقه شیخ سنگ(ساحه که آخرین نقطه چهارتیر میباشد) بگذرد. روی این دلیل این منطقه را به چهارتیر مسمی نموده اند. این قریه در فاصله یک کوه نسبتاً بلند به طرف جنوب پل حاجی واقع شده است، که در واقع متشکل از سه قریه میباشد، که بنام های شیبار، چهارتیر و قره(قریه) یاد میشوند. این قریه ها بصورت موازی با قریه های سیاه اوبه و پل حاجی موقعیت اختیار کرده اند که راه آن از طرف غرب به منطقه قول آدم به سمت شرق امتداد یافته است و تا اینکه به سمت القبلان امتداد می یابد. در روزگاران گذشته تماما یک ملا و یک مسجد داشته است اما حدوداً از دوازده سال تا امروز بنا به افزایش نفوس و دوری راه قریه قره دارای مسجد جداگانه بوده و ملای هر سه قریه یکی میباشد، گر چند تابه حال در امور خارجی یا به اصطلاح (بال جایی) مانند بازی ها، مسابقه تیر اندازی و فوتبال، انتخابات و غیره با هم متحد میباشند. قریه شیبار و چهارتیر سرسبز و حاصلخیز بوده اما قریه قره نسبت خشک سالی های چند سال اخیر خسارات جبران نا پذیری را مانند دیگرمناطق مالستان وارد کرده است که در نتیجه آن هزاران اصله نهال خشک شده و بیش از 50 فیصد زمین های زراعتی به حالت بایر قرار دارد. همچنان صدها نفر از جوانان که نیروی کار ومنبع درآمد به حساب می آمدند در پی کسب رزق حلال راهی دیار بیگانه شدند، البته این مهاجرت ها هیچگونه مزیت ها غیر از بعدی مادی در پی نداشته است که در فرصت دیگر به بررسی میگیریم. این هر سه قریه در مجموع محدود به قریه های ذیل میباشد؛ طرف شرق آن قریه القبلان، طرف شمال آن پل حاجی میباشند (که توسط یک کوه از هم جدا شده اند) به طرف غرب آن منطقه " قول آدم" و به طرف شمال آن کوه های سر به فلک کشیده و مشهور "به دوره" واقع است. قابل ذکر است که منابع آبی این سه قریه کاریزها و قنات های است که آب آن ها را در حوض ها (ناور) ذخیره میکند و در اوقات معین بالای مزرعه هدایت داده می شود. آموزش و پرورش مدرسه علمیه رسول اکرم از جمله اولین مدرسه قوم حاجی است که در سال 1378 تاسیس شد وتوسط استاد محترم چمن شاه اعتمادی و به کمک و همکاری نزدیک ریش سفیدان، جوانان و متنفذین محل به فعالیت آغاز کرد. تاسیس این مدرسه باعث شد که اهالی شیبار، چهارتیر و قره فرزندان شان را برای فراگیری علم بفرستند، در آغاز شور و شوق بیشتر برای آموختن علم دیده می شد، اما دیری نگذشت که علاقمندان به علم شمارش در این مدرسه کمتر از کسانی شد که از ساحات دور دست مالستان می آمدند.

آثار تاریخی:

یکی از مشهور ترین آثار تاریخی در شیبار واقع شده است، آبده تاریخی زیارت (که بیشتر به مزار شیبار مشهور) است. از زمانه های دور تا حالا مورد توجه زایرین میباشد. معلومات بیشتر در باره تاریخچه این زیارت در دست نیست و تلاش میکنم که در آینده معلومات مفصل را خدمت دوستان پیشکش نمایم.

نوروز علی حکیمی

قول آدم میرآدینه

میرآدینه مرکز ولسوالی مالستان از جمله ولسوالی های ولایت غزنی می باشد. این منطقه متشکل از چهار قول (دره) می باشد. نام این دره ها عبارتند از: قول ِ آدم، آبدانه، مکلی و گودال.

قول  آدم در قسمت شرق و جنوب و شرقی میرآدینه موقعیت دارد. قول  آدم در قسمت شرقی خود با قریه های پل حاجی و شیبار متصل میباشد و در قسمت های شمالی همرای آبدانه هم متصل است. این فاصله را رود خانه که از میان جنگل های سر سبز و انبوه و چمن زار ها میگذرد معین می سازد و در قسمت شمال غرب نیز با قول آبدانه پیوست می باشد. در قسمت جنوب غرب با قول مکلی نیز باهم وصل میباشد. در قسمت جنوب با کوتل دوره و سادات دوره و مردم پشه ای وصل میباشد. قول آدم به لحاظ موقعیت جغرافیائی زاویه جنوبی تقریبا بسته ای دارد یعنی در زمستان نسبت به سایر قراء و قصباط میرآدینه سرد تر و برف گیر تر میباشد.

قول آدم یکی از بزرگترین قول های میرآدینه میباشد که متشکل از چندین قریه که در جوار هم قرار گرفته اند تشکیل شده است که به ترتیب از آنها نام میبریم:

1.      قریه شیونه دیبه

2.      آغیل میرزا

3.      آغیل بکله

4.      آغیل شخلو

5.      آغیل الوم

6.      سفید قلعه

7.      آغیل بغلو

8.      آغیل میانه

9.      آغیل الغو

10. باریکی پائین

11. باریکی بالا

12. آغیل التر غنگگ

13. آغیل سرچشمه

14. آغیل بور بوغند

15. غار سنگ پائین

16. غارسنگ بالا

17. بلدرغان قول

18. پامقاش

19. الوم پائین

20. آغیل روی قول

21. دیپه شاهی 

قول  آدم به لحاظ کشت و زراعت بگونه متفا وت میباشد یعنی برخی از قریه های به نسبت داشتن آب فراوان و محیط نسبتا گرم حاصل خیز میباشد و اما برخی دیگری به علت قلت آب و زمین های بی کیفیت تعریف چندانی ندارد. قسمت اعظم زراعت این منطقه از چشمه های که درقریه سر چشمه باریکی این منطقه قرار دارد سیراب میگردد. در قریه سر چشمه سه چشمه که در ردیف هم  قرار دارند که قدرت گرداندن یک سنگ آسیاب متوسط را دارا می باشد که به این منطقه حیات بخشیده است.  امروزه  اگر از آن بطوری درست استفاده شود توانایی تامین برق اکثریت این منطقه را دارا است.

غرس نهال های مثمر و غیر مثمر بستگی به موجودیت و فراوانی آب میباشد. در جاهای که آب به قدرکافی وجود داشته باشد مردم برای غرس حفاظت و نگهداری درخت های مثمر و غیر مثمر تلاش مینمایند. از درختان میوه دار تنها سیب و زردالو ودر بعضی جاها توت حاصل می دهد ودیگر اشجار مثمر  به خاطر سردی هوا رشد و نموی چندانی ندارد.

قسمت اعظم قول  آدم را کوها تشکیل می دهد و خانواده های که در دل این کوها قرار دارد در کنار کار های زراعتی به دامپروری نیز مشغول اند کوهای بلند و سر به فلک کشیده این منطقه میتواند برف ها را تا مدت زمان دیر در سخره های خود نگهداری نماید، که این امر باعث رویدن علف گردیده و  چرا گاهای خوبی را برای گوسفندان مهیا میسازد.

قول  آدم در مسائیل سیاسی فرهنگی و اجتماعی همیشه در سطح ولسوالی مالستان و منطفه تاثیر گزار بوده است. از شخصیت های تاریخ سازان میتوان از مرحوم محمد جمعه  خان مفتی نام گرفت و از وی میتوان به ابر مرد تاریخ مالستان  یاد نمود. چنانکه محاسن سفیدان مالستان به خاطر دارند شجاعت و خود گذری وی را چنین توضیح میدهند: در دوران حکومت حبیب الله خان هنگامیکه کوچی های خواژک فرمانی را مبنی بر   تصاحب اراضی ولسوالی مالستان از نزد شاه  میگیرند و به این ولسوالی همراه با سربازان که مجری فرمان بوده اند وارد میشوند. تنها کسی که در پی نجات مردم این ولسوالی بر میاید مرحوم محمد جمعه  خان مفتی بوده.  وی در مدت کمتر از چهار روز توسط اسب به کابل آمده و فرمان دیگری را بر لغو فرمان قبلی از نزد حبیب الله خان گرفته و دوباره به مالستان بر میگردد و مانع اسکان کوچی ها در مالستان میشود. و مردم مالستان را از تباهی نجات میدهد.

موسفیدان مالستان که سر گذ شت وی را سینه به سینه به نسل های بعدی انتقال داده است ادامه میدهند:

در آن هنگام مالستان  یک علاقه داری بوده که مرکز آن در منطقه بنام شینده قرارا داشته است. نزدیک های پشین روز ( بعد از ظهر) هنگامکه سران کوچی ها همرا با نیروی شاهی وارد علاقه داری شدند علاقه دار موسفیدان و متنفذین  مالستان را توسط راپور های کتبی احضار نمود و موضوع را با ایشان در میان گذاشت. تا آماده گی ترک خانه و سرزمین های شان گردد و مدت چهارده روز مهلت داده شد تا مردم مالستان بتواند آماده گی خود را بگیرند.  در این میان محمد جمعه مفتی بعد از اخذ مهلت  تصمیم میگیرد که باید جلو این فاجعه بزرگ انسانی را بگیرد و صدای مظلومیت مردمش را به گوش حبیب الله برساند. وی بعد از یک مشوره با دیگر شخصیت های مالستان  بدون ضیاع و قت عازم کابل میگردد و در مسیر را چندین بار اسب خود را عوض میکند و اسب تازه نفس را از ناهور ، بهسود و دایمرداد میگیرد تا بتواند زود تر به دربار شاه رفته و جلو این فاجعه ر ا بیگیرد. فردای آن روز نزدیک های ظهر وارد کابل میشود که در آن زمان رسم آنگونه بوده که بخاطر نبودن ساعت هنگام نان چاشت یک توپ از مقابل کاخ شاهی فیر میشده و کارمندان دولتی برای خوردن غذا و نماز کارهای اداری را تعطیل می کردند.  محمد جمعه خود را به مسول توپ چاشت می رساند و یک پارچه پشمی برک را که با خود آورده بوده  به وی میدهد و میگوید که به  او اجازه بدهد تا خود را به هن توپ بسته نماید تا از این طریق بتواند صدای خود را به گوش حبیب الله خان  برساند. طبق معمول وقتی صدای توپ بلند نمی شود حبیب الله خان قضیه را جویا میشود و موضوع را به وی گزارش میدهد.  حبیب الله خان شخصا می آید و محمد جمعه را از دهن توپ باز نموده وقضیه را جویا میشود. وقتی این همه شهامت و مردانگی و از خود گذشتگی را از وی  نسبت  به مردم و سر زمینش میبیند فرمان جدید را به  لغو فرمان قبلی صادر می نماید و به وی می دهد.

از زبان محمد جمعه خان مفتی که سر گذشت خود را با موسفیدان اینگونه قصه نموده است: بعد از آنکه فرمان توسط کاتب حبیب الله خان نوشته شد شاه آنرا مهر کرد و به من داد من  از دربار بیرون شدم، کسی مرا دوباره صدا کرد که امیر شما را کار دارد. من ترسیدم که شاید حبیب الله خان از دادن فرمان پشیمان شده باشد ناچار دوباره بر گشتم. حبیب الله خان به من گفت که شما بخاطر نجات مردم خود  جان خود را به خطر انداختید شما شایسته پاداش می باشید  و بعد یکدانه چپن ابریشمی و یک دانه لنگی ابریشمی و یک جوره بوت به من هدیه کرد و دستش را در جیب اش کرد و چند سکه طلا بیرون کرد و گفت امروز خزانه دار در دربار نیست تا شمارا کمک بیشتر می کردم. همین اندک خرچی را از من قبول نماید. صورتم را بوسید  وگفت هر وقت کسی بالای شما ظلم  و تعدی نماید دروازه من بروی تان باز است صدای تان را به من برسانید.

 محمد جمعه خان مفتی باز مثل روز های قبل بدون ضایع وقت بر میگردد با تبدیل کردن دوباره اسپ ها به مالستان می آید و فرمان را به نیروهای حبیب الله خان  نشان می دهد  وآنان از کوچ دادن مردم مالستان دست بر میدارد و بر میگردد و امروز فرد فرد مالستان مدیون شجاعت  و مردانگی محمد جمعه مفتی می باشد.       

 محمد علی وکیل:

 فرزند مرحوم محمد جمعه مفتی است که یکی از چهره های شناخته شده مردم قول آدم بوده است. ایشان در دوران حکومت ظاهر شاه به عنوان نماینده مردم مالستان و جاغوری در پارلمان آن عصرایفای وظیفه نموده است.

محمد علی وکیل در دوران وکالت سه ساله خود کار های مهم و اساسی را برای مردم مالستان انجام داده است که از جمله کارکرد های او کشیدن سرک از جاغوری به طرف مالستان یک کار مهم و حیاتی در آن زمان بوده است. و هم چنین با پیش نهاد که او برای صدر اعظم داود خان کرد مالستان که یک علاقه داری بود تبدیل به ولسوالی شد.

از خدمات شایان دیگر او در مالستان باز گشای یک باب مکتب ابتدایه  در آن دوران می باشد. هم چنین در اثر تلاش های او سرک ولسوالی جاغوری به طرف مالستان در دوران وکالت او کشیده شده است

سید محمد هاشم فاضل:

یکی دیگری از شخصیت های برجسته قول  آدم سید محمد هاشم فاضل است آقای فاضل از وکلای مشهور پارلمان دوران ظاهر شاه میباشد وی در دوران وکالت خود توانست جایگاه خوب را میان وکلاو سران افغانستان آنروز کسب نماید و یکی از دوستان صمیمی ظاهر شاه بوده که به در خواست وی ظاهر شاه به مالستان سفری داشته است. وی در کنار فعالیت های سیاسی و اجتماعی در عرصه فرهنگی و تعلیمی فعالت های زیاد را در مالستان برای ترویچ مسائل اسلامی تعلیمات دینی انجام داده است که اکثر علما و روحانیون مالستان تربیت یافته او می باشد. از آن جمله می توان از شیخ عبد الحکیم توکلی نام گرفت.

 آقای توکلی: از شخصیت های مهم ولسوالی مالستان است که در دوران جهاد و مقاومت همیشه در کنار  مردم مالستان بوده واز مرم مالستان در تمام عرصه ها حمایت کرده است.

غلام حسین عابدی: یکی دیگر ی از شخصیت های قول  آدم است که در دوران جهاد باروسها رول اساسی را داشته است و مدت هم به سمت ولسوال در ولسوالی مالستان ایفای وظیفه نموده است.

بعدازسقوط نظام های کمونستی که در اکثر مناطق افغانستان دروازه های مکاتب بروی شاگردان بسته شده بود در سال 1369برای اولین بار لیسه عالی میرآدینه توسط مدیر محمد نبی خان که یکی از چهره های علمی و فرهنگی مالستان است بازگشای گردیده وی با تلاش و جدیت فراوان توانست که لیسه های ذکور و اناث میرآدینه را حتی در دوران حکومت طالبان سر پا نگهدارد.

در امور صحی نیز شخصیت های از قول آدم پیش قدم بوده که در سال 1370 کمپاین و اکسناسیون برای اطفال و خانم ها که به کمک مالی جامعه جهانی صورت میگرفت توسط معلم علی حسن (اکبری ) در ولسوالی مالستان راه اندازی شد که باعث جلو گیری مرگ و میر اطفال خورد سال گردیده و مالستان عاری از فلج اطفال مدیون خدمات عالی او و همکاران وی میباشد.

مردم قول  آدم در دوران جهاد و مقاومت در برابر نظام های کمونیستی سهم فعال داشته و برای دفاع از اسلام و قرآن و سرزمین افغانستان شهید و معیوب داده است. شهید غلام حسن اخلاصی و شهید جمعه خان نظری از شهیدان مبارزه با نیروهای شوری و نظام کمونیستی میباشد.

بنیاد علی فاتح یکی از معیوبین دوران جهاد مردم افغانستان است که هر دو پای خودرا در سنگر های دفاع در برابر کمونیست ها ازدست داده است.

این بود نوشته ای گذرای در رابطه به قول آدم، انشالله در آینده به صورت مفصل تر به موضوع خواهیم پرداخت.

محمد اسماعیل ( بشردوست )

قول گودال

قول گودال

 قول گودال که به طرف شمال غرب میرآدینه قرار دارد دامنه های کوه اوچک را احتوا می نماید که از قریه ها وقره و قصبات تشکیل یافته است که عبارتند از: قریه ژاله، قریه دهن بوم و قریه گودال می باشد. این قریه ها هر کدام به قریه های کوچک دیگری تقسیم میشوند. در قول گودال سه ملا بستی است که بنام همین قریه ها یاد میگردد. در اینجا سعی بر آن شده است که این قریه ها را بصورت بهتر معرفی نمایم.

قریه(ژاله )جاله

قریه ژاله از قریه های خورد دیگری تشکیل یافته است که در مسایل ملا بستی و سایر فاتجه خوانی در مسجد بنام امام جعفر صادق ع گرد هم می آیند. آن قریه ها قرار ذیل میباشد.

قول موش: وقتی که از قریه قبر قول مکلی به سمت شمال غرب در حرکت شویم در میان سبزه زار ها و درختان انبوهی چشمان آدم را مشغول می نماید. تا اینکه به سمت چپ در کنار کوه اوچک قریه قول موش نمایان میشود. به طرف شمال این قریه زمین های زراعتی و چمن زار به وسعت زیاد قرار دارد که بعد از رود خانه به قریه های ماقی و غیبی ختم میگردد. در این قریه به تعداد 9 الی 12 خانوار زندگی میکند که در هر خانواده در حدود 6 الی 12 نفر را بصورت تقریبی می توان یاد کرد. از مو سفیدان این قریه میتوان از مرحوم ملا اسحاق یاد کرد که فعلآ پسرش آقای رفیعی بعنوان نماینده قول گودال در تصمیم های کلان در سطح قول و یا میرآدینه به عهده دارد. بعد از آنکه از این قریه راه را ادامه بدهیم به قریه چونی می  رسیم که هر دو قریه تقریبا به سمت شمال کوه اوچک موقعیت دارد.

چونی: قریه چونی به استقامت شمال غرب قول موش قرار دارد.  قریه چونی در سر  دوراهی که به سمت قشنگ الی ولسوالی دایه ( اجرستان) می رود و راهی دیگری که به سمت غرب یعنی به ولایت اورزگان ختم میگردد قرار دارد. این قریه دارای یک مسجد نیز میباشد که در بالای تپه قرار داشته و مراسم های دینی و مذهبی خویش را در آنجا برگزاری میکنند. در این قریه نیز میتوان از موی سفیدان چون مرحوم حاجی حسین یاد کرد که در سطح قول گودال به حیث ریش سفید همیشه مورد احترام بوده است. به طرف شمال این قریه دهن بوم و زمین های زراعتی احتوا میکند. به سمت جنوب آن کوه اوچک قرار دارد و طرف غرب آن امتداد قول گودال و قریه ژاله قرار دارد که در طی سالها نام آن به قریه جاله تغیر نام کرده است.

سر تپه: قریه سر تپه در بالای تپه قریه چونی قرار دارد. که مسجد نیز آنجا اعمار شده است.

 سیاه زمین : که به طرف شمال کوه اوچک ومیان دوکه وسیاه زمین قرار دارد از گرمی خوب برخوردار می باشد بشتر مردم این منطقه به زمین های زراعتی دسترسی دارد و همچنان این مردم دامداری و مالداری نیز دارند که عواید شان از آن تامین میگردد.

قریه دوکه: نیز یکی از قریه های کوچک قول گودال می باشد که دور تر از کوه اوچک و نزدیک به کوتل خار زار موقعیت دارد. زمین های زراعتی زیاد دارد اما خشک سالی های پیهم تمام دار و ندار این منطقه را از بین برده است. مردم بشتر عواید شان را از کشور ایران و سایر کشور ها دارند و توسط آن امرار معیشت می کنند.  تصمیم های بزرگ توسط شخص موی سفید بنام محمد ظاهر اتخاذ می  شود.

قریه پیتو:  قر یه پیتو که به طرف شمال قریه جاله و چونی قرار دارد بنام قریه پیتو یعنی آفتاب بیشتر به آنجا می تابد. این قریه بعد دارای زمین های زراعتی و چمن زار های زیاد میباشد. بشتر اهالی این قریه سرمایه دارد و بوده و به دوکان داری و زراعت و مالداری مشغول می باشند. این قریه به نسبت فراوانی آب دارای آسیاب آبی و از امکانات آسایشی زندگی چون برق را نیز در دسترس دارند و تصامیم بزرگ بشتر توسط دو نفر بنام های معلم ضیا و یوسف خان اتخاذ می گردد .

این قریه نیز با مسجد امام جفعر صادق که در قریه سر تپه موقعیت دارد شریک اند و با آن دو قریه ارتباط نزدیک دارند.

قریه دهن بوم :

  راهی که به سمت شمال به دایه امتداد یافته است از قریه دهن بوم میگذرد. از طرف جنوب به قریه ژاله متصل میباشد.  قریه دهن بوم که از نظر استوائی نسبتآ گرم تر می باشد. شغل بشتر این مردم دوکان داری و زراعت بوده و تعداد زیادی از جوانان شان به کشور های ایران, استرالیا و عربستان می باشد و تعداد زیاد دیگری آن به ادارات دولتی و سازمانهای اجتماعی مشغول وظایف اند.

قریه اوغار:

این قریه که از لحاظ ملا بستی به دهن بوم شریک اند و با مسجد دهن بوم ر فت و آمد دارند بطرف شمال قریه دهن بوم قرار گرفته است. از این جهت آنرا اوغار میگویند که کوه بزرگی بطرف شمال قرار گرفته است و از عجایب زیادی برخوردار میباشد. از جمله میتوان از جاری بودن آبی اشاره کرد که از قله سنگی به پایین می ریزد و در میان ریگزار ها گم میگردد و چاه عمیق وجود دارد که انتهای آن مشخص نیست. بطرف شرق آن قریه پیتو قرار دارد.

قریه گودال :

    این قریه که در دامنه های کوتل منده درخت یا کوتل خارزار قرار دارد و از قریه ژاله تا به آنجا ادامه دارد. در این قریه نیز قریه های کوچک بنام قرغنه, ناگو, سر قول و دوسنگ می باشد که هر کدام آن در مراسم های کلان در یک مسجد جمع میشوند و در مراسم ها کوچک بین قریه هر کدام به قریه های خود شان می پردازند.

علی یاور تابش